تاریخ آجرکاری
تاریخ آجرکاری در سرزمین باستانی ایران کنونی به زمانهای پیش از حکومت بابل برمیگردد. آجر قدیمی ترین مصالح ساختمانی مورد استفاده بشر پس از سنگ است. تاریخ پیدایش نخستین کورههای پخت خشت، برای تهیه آجر، و نیز کوره های پخت ظروف گلی، برای فراهم آوردن آوندهای سفالی، با یکدیگر پیوسته است. خشتهای پخته از هزاره چهارم پیش از میلاد بدست بابلیان ساخته میشده است. آجر خود واژهای بابلی است. در زمان بابلیان، خشتهایی که بر آن فرمانها، منشورها و قوانین را مینوشتند نیز، آجر نامیده میشده است
کورههای پیدا شده در شوش قدمت استفاده از آجر به عنوان مصالح ساختمانی در ایران را نشان میدهد.
ایرانیان باستان نیز از دیرباز با آجر آشنایی داشته و از آن در قسمتهای مختلف ساختمان، اسکلت، قوسها، پوشش سقفها نماسازی و پوشش کف استفاده میکردند. بزرگترین و قدیمی ترین اثر معماری آجری ایران پیش از اسلام معبد چغازنبیل در خوزستان است که به دوران عیلامی تعلق دارد.
زیگورات چغازنبیل پنج طبقه بوده و زوایای آن به سوی جهات اربعه است. ایـن بنـای مربعـی صد و پنـج متـر طول و عـرض و ۲۵ متر ارتفاع داشـته اسـت. چغازنبیل تماماً از خشت خام ساخته شده که باروکار آجری به ضخامت دو متر پوشیده شده است. در این بنا به فاصله هر ده آجر، یک رج از آجرها، دارای کتیبه است. کتیبه های بنا نشان میدهد که این زیگورات را اونتاشگال به رب النوع اینشوشیناک هدیه کرده است. در تمـام طـول بنـا آبـراههایـی دیـده میشـود، شـاید دلیـل آنهـا حفاظـت از بنـا در مقابـل بارانهـای سـیل آسـای محـل اسـت. دور تـا دور بنـا سـنگفرش اسـت و در بعضـی از سنگفرشها آثـار جـای پـای بچـه دیـده میشـود. دلیـل آن تـا كنـون نـامعلـوم اسـت. در شـمال غربـی بنـا پناهگاههـای كوچكـی دیـده میشـوند كـه مربـوط بـه خـدای ایلامی ایشـنیكراب اسـت. درون محوطـه یـك سـاعت خورشـیدی بـزرگ نیـز دیـده میشـود.
آجرکاری را در دورانهای مختلف تاریخی پس از اسلام به پنج دوره تقریبی بشرح زیر تقسیم شده است.
- دوران اول (سامانی، غزنوی، ال زیار و آل بویه)
- دوران دوم (سلجوقیان و خوارزمشاهیان)
- دوران سوم (ایلخانیان، تیموریان و آل مظفر)
- دوران چهارم (صفویه)
- دوران پنجم (زندیه و قاجاریه)
در ذیل اشاره کوتاهی به ویژگیهای هر دوره میشود. این ویژگیها به معنای آن نیست که کلیه بناهای آجری هر دوره، دارای آن خصوصیت هستند بلکه در این توضیحات، به ذکر نکات برجستهتری از آثار معتبر آن دوران پرداخته میشود. واضح است که در هر دوره، شیوه کار دوران قبلی یکباره و در همه جا تغییر نیافته است.
دوران اول: از قرن دوم تا اوایل قرن پنجم (سامانی- غزنوی-آل زیار و آل بویه)
ویژگیهای بارز دوران اول، هماهنگی و وحدت کامل میان تزئینات و کل بنا است. گنبد قابوس، برجهای لاجیم و رسگت در سوادکوه، میل رادکان غربی و پیر علمدار دامغان که بناهایی در افغانستان، بخارا، شمال و مرکز ایران هستند. از این دوران به عنوان دوران شکل گیری و تکوین یاد کردهاند.
در بناهای نام برده شده آجر در کل بنا بصورت ساده مورد استفاده قرار گرفته است. در این بناها در میانه یا بالاترین قسمت بنا، کتیبه هایی آجری با خط کوفی یا خط پهلوی نوشته شده است. نحوه آجرچینی در گنبد قابوس، برج لاجیم، میل رادکان غربی و پیرعلمدار به صورت نیمانیم است و بدنه بنا ساده و تقریباً بدون تزئین بوده و از سادگی و وقار خاصی برخوردار است. نیمانیم معمولیترین شیوه آجر کاری است، در این شیوه، در تمامی ردیفها آجر به صورت راسته به کار میرود، به گونهای که بندکشیهای رگ عمودی بالا، درست در وسط آجرهای رگ پایین قرار میگیرند. نقشه گنبد قابوس ستارهای و نقشه بقیه بناهای ذکر شده دایرهای است.
دوران دوم: از آغاز قرن پنجم تا نیمه قرن هفتم (دوران سلجوقیان و خوارزمشاهیان)
دوره دوم شامل عهد سلجوقیان تا حمله مغول است که هنر آجرکاری در سراسر فلات ایران گسترده میشود.
شرایط اقتصادی و سیاسی موجب میشود که در این دوران، بناهای شکوهمندی در سراسر ایران ساخته شود و هنر آجرکاری هر روز نقش و طرح جدیدی را خلق کند. این دوران را دوران گسترش و تکامل هنر آجرکاری نامیدهاند.
برجهای خرقان قزوین، مسجد جامع اصفهان، رباط شرف، منارههای خراسان و اصفهان و گنبد سرخ مراغه نمونهای از بناهای این دوران هستند.
تزئینات آجری که در دوره قبل فقط به یک حاشیه نوشتاری اکتفا شده بود، در این دوره گسترش مییابد و به اشکال بسیار متنوع و زیبایی تبدیل میشود. اسماء مقدس مانند الله، علی، محمّد تکرار و ترکیب میشود و از حاشیه بالایی ساختمان به بدنه و سقف منتقل میشود.
تزئینات آجری در این دوره به اوج خود میرسد و متنوعترین طرحها در این دوران خلق میشود. به نظر می رسد که دیگر طرحی برای ارائه وجود ندارد و آجرکاری به حد کمال خود رسیده است.
دوران سوم: از نیمه قرن هفتم تا قرن دهم (ایلخانیان و تیموریان و آل مظفر)
در این دوران یعنی دوره ایلخانیان، تیموریان و آل مظفر حاکمیت مطلق آجر از دست میرود شاید به آن دلیل که به نظر میرسید دیگر طرح و نقش جدیدی برای افزودن به گنجینه دوران سلجوقی وجود ندارد. در این دوران ترکیب عنصر کاشی و آجر و در برخی موارد، سنگ و آجر جای آجر خالی را میگیرد. در دوران سوم پس از ساخته شدن بنا یا سفت کاری، پوشش خارجی آن توسط آجر صورت میگیرد. از آثار برجسته این دوران مسجد و مقبره مولانا زینالدین ابابکر در تایباد، گنبد خانه مسجد جامع یزد، ناصر الحق و شمس طبرسی در آمل و درویش فخرالدین در بابل را میتوان نام برد. ترکیب آجر و کاشی به طراحان و معماران این دوران این امکان را داده که با استفاده از رنگ، نقشهای آجری را برجستهتر به نمایش بگذارند. در این دوران بجای برجسته و فرو نشاندن آجر (خفته و رفته یا تپگین) از رنگ استفاده کردهاند.
دوران چهارم: از آغاز قرن دهم تا قرن دوازدهم دوران صفویه
تراش دادن و آبساب کردن آجر از ویژگیهای دوران صفویه است. در این دوران بدلیل توجه بیش از حد به کاشی از اهمیت آجر کاسته میشود و نمای بیشتر ساختمانهای عمومی را کاشی تزئین میکند. در این دوران بی توجهی به این مصالح زیبا، قابل انعطاف و ارزان، موجب میگردد که در دوران بعدی یعنی دوران قاجار استفاده از آجر دیگر در تداوم با گذشته درخشان آجرکاری در ایران ظاهر نشود و چهره ای کاملاً بیگانه بخود بگیرد.
دوران پنجم: از قرن دوازدهم تا پایان قرن سیزدهم دوران زندیه و قاجاریه
در دوران قاجار بندهای عمودی حذف میشود و آجرها از عرض بهم میچسبند. آجرکاری به قاب دور سطوح و کتیبههای کاشی کاهش مییابد. در نماهای آجری استفاده از آجرهای تزئینی قالبی و تراش که آجر در اندازه و شکلهای مختلف هندسی و غیرهندسی است به اوج خود میرسد.
آجرکاری در بناهای مسکونی موجود در بافتهای تاریخی شهرهای فعلی، اکثراً به دوره پنجم تعلق دارند.
مطلب جالب توجه این است که آجر کاری در این دوران در سراسر ایران دارای ویژگیهای یکسان نیست بلکه به تنوع چشمگیری در نقاط مختلف دست یافته است و به رغم اینکه به نظر میرسد که دوران آجر دیگر سپری شده در جنوب ایران با پدیدهای مواجه میگردیم که موجب حیرت میشود.
در معماری ایران بعد از دوره صفویه، به واسطه ارتباط و یا تقلید از غرب، بعضاً آمیختگیهایی در سبك معماری ایجاد شده است. این آمیختگیها در برخی از موارد، خود به سبك و یا شبه سبك تبدیل شده است. در زمان قاجار، به دلیل ارتباط سفرا و یا مسافرتهای درباری و ره آورد این ارتباطات، فرم قوس رومی (نیم دایرهای) به طور گستردهای وارد معماری ایران شد. این قوس، به جهت گذر زمان و آمیختگی با هنر معماریِ گذشته ایران، كم كم توسط معماران به نوعی سبك منحصر به فرد در معماری معاصر شد و امروزه از ویژگیهای سبكی معماری قاجار محسوب میشود.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد تغییر و تحول آجرکاری در سالهای اخیر به آجركاری تزیینی در معماری معاصر را مطالعه نمایید.
سیر تاریخی ابعاد آجر
از آنجایی که آجر را از پختن خشت خام بدست میآورند، در هر دوره تاریخی ابعادش کمابیش نزدیک به خشت است. ابعاد آجر در هر بنای تاریخی قطعاً نمایانگر دوره تاریخی آن نیست؛ به این معنا که در هر مقطع تاریخی با توجه به نوع خاک و مکان و شیوه اجرا، ابعاد آجر تغییر میکند. (مثلاً اگر خاک سست باشد، ابعاد آجر کوچکتر میشود)
در دوران ایلامی استفاده آجر به صورت کامل، بیشتر از کاربرد آن به صورت نیمه است. در بررسی مقابر ایلامی (هزارهٔ دوم قبل از میلاد)، سه دسته آجر با ابعاد زیر به دست آمده است.
۷×۲۳~۲۴×۲۸ سانتیمتر
۶/۵×۳۲×۳۸ سانتیمتر
۷×۲۷~۲۸×۲۵ سانتیمتر
در دوران ماد کاربرد آجر به صورت نیمه معمول تر شد و آجرهایی با ابعاد ۱۰×۳۳×۳۳ سانتیمتر معمول ترین نوعی بود که مورد استفاده قرار میگرفت. در دوران پارتیان نیز کاربرد آجر به صورت نیمه بیشتر است. ابعاد آجرهای یک دژِ مربوط به دوران پارتبه صورت زیر شناسایی شده است.
۸×۳۲×۳۲ سانتیمتر
۱۰×۴۰×۴۰ سانتیمتر
۹×۳۷×۳۷ سانتیمتر
شکل عمومی آجرهایی که در طی دورانهای مختلف بعد از اسلام در بناها بکار گرفته شده، اکثراً چهار گوش یا مربع در اندازههای مختلف است. آجر پس از اسلام با اندازه های مختلف از ۳۰×۳۰ تا ۱۸/۵×۱۸/۵ و ضخامت حدود ۶ تا ۳ سانتیمتر به عنوان مهمترین و برجسته ترین عنصر شکل دهنده معماری کاربرد داشت. برخی معتقدند که ابعاد آجرها در دوران مختلف تغییر کرده است و بر اساس ابعاد آجر می توان دوره تاریخی آن را تخمین زد. اما طبق نظر اکثریت محققان این زمینه، نمیتوان به طور قطع اظهار داشت که در هر دوره تاریخی آجر با ابعاد خاصی بکار رفته است؛ در دورههای مختلف آجرها با ابعاد مختلف کاربرد داشتهاند. البته به طور کلی در دوره اسلامی نسبت به دوران قبل از اسلام ابعاد آجرها کوچکتر شدند که محققان علت تغییرات عمده در اندازه آجر را معمولاً در نتیجه تغییر در نوع و طریقه ساختمان سازی میدانند.
در دوره سلجوقی ابعاد آجرهای معمولی به کار رفته در دیواره ابنیه، به میانگین ۲۶/۵ سانتیمتر در طول و عرض و قطر ۶/۵ سانتیمتر میرسند. اما در همین دوره ابعاد مختلف آجر کاربرد داشته به عنوان مثال در مسجد جامع اصفهان در گنبد نظام الملک (جنوبی) متعلق به دوران سلجوقی ابعاد ۳×۲۲×۲۲ وجود دارد. همچنین از آجرهایی با ابعاد آجر کوچک و متنوع در تزئین استفاده میکردند؛ مانند برخی از نماهای آجرکاری سلجوقی در مسجد جامع اصفهان که ابعاد آجرهای آن ۴/۵×۲/۵×۲/۵ است.
در دوران ایلخانی اندازههای گوناگون ۱۸ تا ۳۸ سانتیمتری بکار میرفته است. گونهٔ رایج، ۲۰ تا ۲۲ و با ضخامت ۴/۵ تا ۵ سانتیمتر بوده است. این آجرها از نظر رنگ متنوع هستند: زرد کمرنگ – زرد مایل به قهوهای –قرمز تیره و خاکی. از دوران شاه عباس به بعد، ابعاد آجر کما بیش در میانگین ۲۳ در طول و عرض ثابت میشود؛ استفاده از آجرهایی به ابعاد ۵×۲۴×۲۴ امروزه نیز متداول است.
در دوره زندیه به دلیل نامناسب بودن خاک شیراز، آجرها در لار با ابعاد ۲۳/۵ تا ۲۴، پخته شدهاند. آجرهای این دوران به کریمخانی معروف است. آجرهای بزرگ مستطیل «علینقی خانی» از همین دوره در دست است که در لبهٔ باغچهها بکار برده میشدهاند.
اندازه رایج برای آجر در دوران قاجار نیز ۴×۱۹/۵×۱۹/۵ بوده است.
ابعاد آجر برای کف سازی متفاوت باآجر بکار رفته دردیوار است. آجر فرش دورهٔ سلجوقی به ابعاد ۴×۴۰×۴۰ بود که به نام آجر نظامی شهرت یافتهاست. در دوران قاجار نیز آجر برای کف سازی، خصوصاً فرش بامها بسیار متداول شد. آجر با ابعاد ۲۰×۲۰ با نام آجر فرشی خوانده میشود.