پرداختها در پروژههای عمرانی
پس از تعیین بستههای کاری و تعیین ترتیب حوزههای خدمت توام و به تبع آن ترتیب سازمانی نهادهای حاضر در پروژه، نوع قراردادهای پروژه، از نظر روش قیمت گذاری باید تعیین شود. پرداختها در پروژههای عمرانی، متاثر از میزان عدم قطعیت در پروژه است. یکی از تفاوتهای اساسی بین انواع مختلف پیمانها، چگونگی اداره کردن ریسکها و پرداخت بابت آنها است. که میتواند در طیفی از روشهای مبتنی بر قیمت تا روشهای مبتنی بر هزینه قرار گیرد.
انتخاب روشهای قیمت گذاری موضوع مهمی است که لازم است با در نظر گرفتن عوامل زیادی از جمله دورهی عمر پروژه، ریسکهای شناخته شده، مشکلات و چالشهای فناوری و البته توانایی کارفرما در تعریف دقیق پروژه صورت گیرد. تصمیم گیری صحیح در این زمینه، میتواند منجر به متعادل شدن توزیع ریسکهای و انجام بهتر پروژه شود. عوامل متعددی در انتخاب روشهای قیمت گذاری و پرداخت مناسب در هر پروژه نقش دارد.

پیمانهای مبتنی بر قیمت
در پیمانهای مبتنی بر قیمت (مثل پیمانهای مقطوع و تا حدودی پیمانهای بهای واحدی که مبلغ پیمان بر مبنای احجام کار تغییر مییابد)، این گونه تلقی میشود، که پرداختهای تمامی هزینهها، بالاسری و سود را پوشش میدهند. و پیمانکار در قیمت پیشنهادی به اندازه لازم ذخیره برای ریسکهای مشخص شده یا قابل پیش بینی در نظر گرفته است.
پیمانهای مبتنی بر هزینه
در پیمانهای مبتنی بر هزینه تمامی هزینههای واقعی که برای انجام موضوع پیمان صرف شده، بازپرداخت میشود. و به علاوه مبلغی بابت سود بالاسری و هر هزینهی دیگر که به صورت قابل بازپرداخت تعریف نشده در نظر گرفته میشود. در این حالت به طور تقریب همهی ریسکها به وسیلهی کارفرما تقبل میشود. مگر آن که در پیمان به صورت دیگری تعیین شده باشد یا به وسیله مبلغ توافق شدهای پوشش داده شود.
با توجه به انتخاب یکی از این نوع دو پیمان، میزان درگیر شدن کارفرما در مدیریت و سازمان پروژه و ایجاد تغییر در کارها متفاوت خواهد بود. در پیمانهای مبتنی بر قیمت، مدیریت و سازمان کار باید دست پیمانکار باشد و رویههای مشخص و محکمی برای ایجاد تغییرات وجود داشته باشد در حالی که در پیمان مبتنی بر هزینه، انعطاف پذیری بیشتری میتواند وجود داشته باشد.
امکان رقابت در قیمت
به طور معمول رقابت موثر در قیمت موحب تعیین قیمت واقع بینانه میشود و به طور معمول در این حالت پیمانهای از نوع مقطوع میتواند به صلاح کارفرما باشد.
آنالیز قیمت
وجود امکان برآورد واقع بینانه قیمت از جمله استفاده از قیمت کارهای مشابه یا غیر آن میتواند در انتخاب نوع پیمان موثر باشد.
آنالیز هزینه
در صورتی که امکان رقابت در قیمت وجود نداشته و امکان آنالیز قیمت با دقت کافی وجود نداشته باشد، برآورهای مستقل هزینه به وسیله پیمانکار و کارفرما میتواند مبنایی برای مبادله پیمان با مذاکره باشد. در این حالت، عدم قطعیت باید مشخص شود و در حد امکان، تاثیر آنها روی هزینهها شناسایی و ارزیابی شود و پیمانی که تعهد هزینه معقولی را متوجه پیمانکار میکند مورد مذاکره قرار گیرد.
نوع و پیچیدگی کار
خواستههای پیچیده به ویژه اگر منحصر به فرد باشد، به طور معمول دارای ریسک بیشتری برای کارفرماست. این موضوع به ویژه در مورد کارهای تحقیق و توسعهی پیچیدهای که همراه با عدم قطعیت است و احتمال بروز تغییرات هزینه را از پیش مشکل میسازد ،صدق میکند. پس از تکمیل پروژه، پروژههای مشابه بعدی با عدم قطعیت کمتری روبرو هستند و میتوان ریسک بیشتری را به پیمانکار واگذار کرد.
اضطراری بودن کار
هر گاه در انجام کار مورد نظر اضطرار وجود داشته باشد. کارفرما میتواند ریسک بیشتری را بپذیرد. یا میتواند انگیزهی بیشتری برای پیمانکار فراهم کند تا وی کار را به موقع انجام دهد.
مدت اجرا
در پیمانهایی که دوره اجرای طولانی دارند، به ویژه زمانی که عدم قطعیت اقتصادی قابل ملاحظه است، ممکن است نیاز به پیش بینی تعدیل قیمت وجود داشته باشد.
توان فنی و مالی پیمانکار
کفایت سیستم حسابداری پیمانکار
برای هر نوع پیمان غیر از پیمانهای با روش پرداخت مقطوع، کارشناس امور قراردادی کارفرما باید اطمینان حاصل کند، که سیستم حسابداری پیمانکار، برای تهیه و نگهداری اطلاعات هزینه به شل مورد نظر توانمندی کافی را دارد و قابل اعتماد است.
وجود پیمانهای هم زمان
در مواردی که هم زمان با پیمان مورد نظر، پیمانهای دیگری در جریان باشد، تاثیر آن پیمانها، از جمله ترتیبات قیمت گذاری آنها، باید مد نظر قرار گیرد.
نیاز به واگذاری به پیمانکار دست دوم و میزان این واگذاری
در صورتی که برای انجام کار، واگذاری بخشی از کارها به پیمانکار دست دوم مطرح باشد، نوعی از پیمان باید انتخاب شود که مسئولیت و ریسک متوجه پیمانکار اصلی باشد.
سوابق کاری
به طور معمول در صورتی که پیمانکار سابقهی انجام نوع خاصی از کار داشته باشد، و به ویژه در آن کار سابقه مکرر داشته باشد، ریسک وی کاهش مییابد و این امر میتواند بر انتخای نوع پیمان موثر باشد. هم چنین در صورتی که بتوان خدمات مورد نظر را به طرو دقیقتر مشخص کرد، ریسک پیمانکار کاهش مییابد.
با در نظر گرفتن تمامی این موارد کارفرما میتواند هوشیارانه ترین انتخاب را برای نوع روش قیمت گذاری و پرداخت انجام دهد.
روشهای مقطوع
در روشهای مقطوع به طور اساسی مبلغ پیمان ثابت و قطعی است و به طور معمول در زمان انعقاد پیمان تعیین میشود. در موارد خاصی برای مبلغ پیمان بابت تغییر شاخصهای قیمت یا دستورهای تغییر در طول انجام پروژه، تعدیل نیز در نظر گرفته میشود. در مواردی که مبلغ پیمان قابل تعدیل باشد، ممکن است پیمان دارای مبلغ سقف یا مبلغ هدف یا هر دو باشد. در صورت وجود مبلغ سقف یا مبلغ هدف در پیمان، این مبالغ قابل تغییر نیستند مگر در شرایط خاصی که در پیمان پیش بینی شده باشد. در این روش پیمانکار برای کل کار تکمیل شده، بدون توجه به هزینههای واقعی صرف شده مبلغ مشخصی که در مناقصه تعیین میشود، دریافت میکند.
مزایای روشهای مقطوع
از عمده مزایای روشهای مقطوع حاشیه سود بیشتر برای پیمانکاران کارآمد، مشخص بودن بودجه لازم برای انجام کار از ابتدا، وجود انگیزه برای کاهش زمان و رقابتی بودن محیط، قابل اعتماد بودن قیمتها و ایجاد پتانسیل خلاقیت و نوآوری است.
امکان افزایش هزینهها نسبت به بودجه برآورده شده است. این روش برای آن دسته از پروژههایی توصیه میشود که به طور کامل، روشن و دقیق تعریف میشوند. و احتمال هیچ گونه سو تفاهم در انجام کارها وجود ندارد. چرا که در پروژههایی که دارای تعریف گنگ و ناکامل باشند، امکان بروز ادعا از جانب پیمانکار یا مشاور برای پرداختهای اضافهتر به وجود میآید. البته امکان تغییرات، افزایش یا کاهش محدودی کار در این روش قیمت گذاری دیده میشود.
انواع روشهای قیمت گذاری مقطوع
روش مقطوع ثابت
در پیمانهای با روش مقطوع ثابت، مبلغ به هیچ عنوان تغییر نمیکند. این نوع پیمان بیشترین ریسک و مسئولیت را متوجه پیمانکار میکند. همهی هزینهها بر عهده پیمانکار است و وی مسئول میزان سود یا زیان حاصله است. این نوع پیمان بیشترین انگیزه را برای پیمانکار فراهم میکند تا هزینه را کنترل کند. و تلاش نماید بیشترین بهره وری را از منابع به دست آورده و به طور معمول، حداقل هزینههای بالاسری را به نهادهای درگیر در پیمان تحصیل میکند.
استفاده از این نوع پیمان زمانی مناسب است که طراحی و مشخصات عملکردی محصول پروژه به صورت قطعی مشخص و روشن باشد. هیچ نوع تعدیلی به قیمتها تعلق نمیگیرد و پیمانکار ملزم به تکیمل کارها به پیمان است. استفاده از این نوع پیمان دارای محدودیتهایی نیز هست و دو طرف پیمان باید به طور کامل متوجه شرایط مناسب برای به کارگیری این نوع پیمان باشند. به کارگیری این روش زمانی موثر است که شرایط زیر بر پروژه حاکم باشد.
- کارفرما (خریدار)، به طور دقیق بداند چه جیزی را میخواهد تهیه کند.
- کارفرما بتواند اجزای کار را به طور دقیق مشخص کند تا امکان توافق روی قیمتی مشخص بین دو طرف فراهم شود.
- کارفرما اطمنیان داشته باشد که مشخصات کار یا خواستههای عملکردی مورد نظرش در حین انجام پروژه تغییر نخواهد کرد.
هرگاه این سه شرط برقرار نباشد، بهتر است که از پیمانهای نوع دیگر استفاده شود.
روش مقطوع انگیزشی
این روش به صورت مبلغ مقطوع است ولی امکان تغییر میزان سود پیمانکار و به تبع آن تغییر مبلغ نهایی پیمان وجود دارد. این تغییر بر پایه فرمولی که در پیمان مشخص میشود، اعمال و در آن هزنیه نهایی و هزینه کل هدف (تعیین شده در پیمان) دخالت دارد. برای مبلغ نهایی پیمان، مبلغ حداکثری (سقف) به صورت مذاکرهای در ابتدای کار در نظر گرفته میشود.
این نوع پیمان به طور معمول در زمانی به کار گرفته میشود که شرح موضوع کار در دسترس است، ولی برخی موضوعات هنوز باز باقی ماندهاند که باید تعیین تکلیف شوند. در برخی مواقع هم مشخصات کافی از کار در دسترس نیست تا بتوان به طور مستقیم از پیمان مقطوع ثابت استفاده کرد. محصول مورد نظر میتواند تعریف شود، ولی نه تا حدی که پیمانکاران بتوانند خود را به صورت مقطوع ثابت درگیر نمایند. از طرف دیگر آن قدر اطلاعات از کار وجود دارد که نیازی به استفاده از پیمان بازپرداخت هزینه نیست. پیمان مقطوع انگیزشی، به کارفرما و پیمانکار آزادی عمل نسبی میدهد. در عین این که به پیمانکار انگیزهی قوی برای انجام کار خواهد داد. این نوع پیمان، انگیزه خوبی به پیمانکار میدهد که کار را با حداقل هزینههای ممکن تکمیل نماید.
روش هزینه هدف (Target Cost)
روش دیگری مشابه روش مقطوع انگیزشی با نام روش هزینهی هدف وجود دارد. با این تفاوت که دیگر سقفی برای مبلغ قابل پرداخت به پیمانکار (که هزینههای بالاتر از آن مبلغ به طور کامل بر عهده پیمانکار باشد) وجود ندارد. در واقع بخشی از افزایش هزینهها (بالاتر از هزینه هدف) بر اساس نسبتی که در قرارداد مشخص میشود، بر عهده پیمانکار است. این روش بیشتر در کارهایی که اندازه گیری و بر آورد احجام و مقادیر اولیه کار مشکل است، به کار برده میشود.
روش مقطوع با تعدیل اقتصادی
در پیمانهایی مقطوع اقتصادی امکان افزایش یا کاهش مبلغ پیمان در صورت تحقق شرایط پیش بینی شده در پیمان برای افزایش یا کاهش مبلغ پیمان وجود دارد.
تعدیل اقتصادی مبلغ پیمان در سه نوع عمومی به شرح زیر است.
تعدیل بر پایه قیمتهای تثبیت شده
در این نوع تعدیل، تغییر قیمتها بر مبنای افزایش یا کاهش قیمتهای اعلام شده در مراجع مشخصی نسبت به قیمت تواقف شده در پیمان برای اقلام معینی است که در پیمان مشخص شده است.
تعدیل بر پایه هزینه واقعی نیروی انسانی و مصالح و مواد
در این نوع تعدیل، تغییر قیمتها بر مبنای افزایش یا کاهش شاخصهای تعیین شده در پیمان است.
ممکن است در این نوع پیمانها علاوه بر تعدیل اقتصادی، پاداشهای انگیزشی مختلفی از جمله پاداش کیفیت، یا پاداش تسریع در مدت تکمیل پیش بینی شود. پرداخت این پاداشها نباید به زمینه وابسته باشد و ماهیت پیمان را که قطعی بودن مبلغ آن است، مخدوش کند.
این نوع پیمان در موارد زیر به کار گرفته میشود.
- زمانی که پایداری قیمتها یا شرایط کاری در دوره اجرای پیمان روشن نیست.
- زمانی که ترجیح داده شود برای شرایط پیش بینی نشده، تعدیل قیمت در صورت بروز هر یک از آن شرایط و به تناسب با شدت تاثیر هر یک از آنها، به طور جداگانه و مشخص آن ها را پوشش دهد.
- به طور معمول تعدیل قیمت برای مواردی باشد که خارج از کنترل پیمانکار است. استفاده از این نوع پیمان تنها در مواردی مجاز است که برای تامین منافع پیمانکار و کارفرما، پیش بینی شرایط تعدیل اقتصادی قیمتها به علت وجود احتمال نوسان شدید قیمتها یا دیگر عوامل موثر ضروری باشد.
روش بهای واحد
ماهیت بسیاری از انواع پروژههای ساخت به گونهای است که امکان تعیین دقیق اجزای کار تا سطحی که برای روش قیمت مقطوع کافی باشد، وجود ندارد. این موضوع از طبیعت کارهای ساخت ناشی میشود یا حتی ممکن است به دلیل عدم تکمیل شدن طراحیها، مانند مورادی که از روشهای انجام سریع یا طرح و ساخت استفاده میشود. در این شرایط کارفرما ناچار است روش بهای واحد را حتی در زمانی که از روش متعارف استفاده میشود، بپذیرد.
در این روش مشاور در اسناد مناقصه کارها را به تفکیکی نوع کار و قیمت طبقه بندی میکند و بر آوردی از احجام پروژه را به صورت پیش بینی تهیه مینماید. مناقصه گران سپس باید قیمتهای واحد مقطوعی برای هر یک از فعالیتهای کاری پیشنهاد کنند. این قیمت برآوردی کلی از قیمت کار برای کارفرما فراهم میکند. البته تا زمانی که کار واقعی انجام و اندازه گیری شود. قیمت واقعی که باید پرداخت شود، روشن نمیشود.
در این روش کارفرما به متظور حصول اطمینان از صحت مقادیر کار اعلام شده از سوی پیمانکاران، که طبیعتاً مبنای پرداخت به آنها واقع میشود. ممکن است متحمل هزینههایی بابت نظارت و اندزه گیری مقادیر و نوع فعایلتهای انجام شده شود. به این ترتیب روش قیمت گذاری بهای واحد دارای جنبههای مشترکی از روش مبلغ مقطوع و روشهای بازپرداخت هزینه است.
روش قیمت حداکثر تضمین شده یا GMP
انتخاب روش هزینه به علاوه حق الزحمه (Cost-Plus) برای کاری که محدوده آن دارای عدم قطعیت است و سپس تحصیل کردن قیمت حداکثر تضمین شده برای آن، ممکن است غیر منطقی به نظر برسد. ولی این روشی است که صنعت ساخت برای جلب رضایت کارفرما تدوین کرده تا خواستهی کارفرما را در رابطه با محافظت بیشتر از هزینه نهایی کار برآورده کند. در نقطهای که به قیمت حداکثر تضمین شده میرسیم. مفاد قراردادی به گونهای تنظیم میشود که تمام هزینههای اضافی بر عهده پیمانکار است. و در نتیجه در این نقطه قرارداد از نوع بازپرداخت – هزینه به نوع مبلغ مقطوع تغییر مییابد.
در قراردادهای GMP نیز، مانند روش مقطوع، تغییرات در محدوده انجام کار تاثیر گذاری و مهم است و تغییرات و کارهای اضافی ناشی از دستور کارها، باعث تغییر در مقدار GMP خواهد شد. این نوع قرارداد پس از جاری شدن، به مثابه قرارداد مقطوع عمل کرده و تمام هزینههای بالاتر از سقف تعیین شده یا قیمت هدف بر عهده پیمانکار خواهد بود.
در این روش هزینههای واقعی به علاوه حق الزحمه پیمانکار تا سقف توافق شده، به پیمانکار پرداخت میشود. هزینههای بالاتر از سقف از پیش تعیین شده به عهده پیمانکار است . هر گاه هزینههای واقعی پایین تر از سقف تعیین شده باشد، پیمانکار از صرفه جویی انجام شده ، طبق شرایط درج شده در پیمان، سهم خواهد داشت. قیمت حداکثر تضمین شده با توجه به دستورهای تغییر میتواند تعدیل شود. این قیمت حداکثر قیمتی است که برای کالاها و خدمات ارایه شده پرداخت میشود. و به طور معمول در روشهای طرح و ساخت و مدیریت ساخت قابلیت به کارگیری دارد.
مزایای روش هزینه به علاوه حق الزحمه (Cost-Plus)
از عمده مزایای این روش، این است که کارفرما میتواند با دقتی قابل قبول از بودجه مورد نیاز اطلاع داشته و با تقسیم مبلغ صرفه جویی شده در هزینهها، موجب تقویت انگیزه پیمانکار در انجام بهنیه پروژه و کاهش هزینههای مربوط شود. در مقابل هر گاه صرفه جوییهای انجام شده با پیمانکار تقسیم نشود. این امر ممکن است منجر به تحصیل هزینههای بالاتری به کارفرما شود.
پیمانهای مبتنی بر هزینه
در پیمانهای مبتنی بر هزینه، روشهای در نظر گرفته شده برای قیمت گذاری و پرداخت بر پایه هزینههای صورت گرفته در پروژه است نه قیمت برآوردی آن، چرا که ابهامها و عدم قطعیتهای پروژه، اجازه برآورد هزینهها را با دقت مورد قبول نمیدهد. در این گونه روشها، هزینههای انجام شده پیمانکار از سوی کارفرما بازپرداخت میشود و هزینههای بالاسری و سود نیز یا به صورت مقطوع یا با ساز و کار مشخصی پرداخت خواهد شد.
به چنین روشهای گروه، روشهای بازپرداخت هزینه گفته میشود که بر مبنای نحوه محاسبه و پرداخت به صورتهای مختلف به کار گرفته میشود. در چنین روشهایی، مشاور یا پیمانکار به طور تئوریک از هر گونه ریسک مبرا خواهند بود.
این روش برای پروژههای کوچک و به طور نسبی پیچیده که تعیین هزینههای آنها در ابتدا مشکل است، مناسب خواهد بود. به کار گیری این گروه روشهای، در پیمان مستلزم برقراری شرایط زیر در هنگام تصمیم گیری در مورد انتخاب روش انجام پروژه است.
- سیستم حسابداری پیمانکار برای تعیین هزینههای پیمان جوابگو باشد.
- سیستم نظارت و مراقبت دستگاه اجرایی بتواند اطمینان یابد که روشهای موثر کنترل هزینه به کار گرفته میشود.
- امتیاز این نوع پیمان داشتن امکان پذیرش تغییرات و انعطافپذیری آن است. در پیمانهای مبتنی بر هزینه تغییر دادن خواستههای کارفرمایی. همیشه سادهتر از پیمانهای مبتنی بر قیمت است. از آنجا که ریسکهای پیمانکار در پیمانهای مبتنی بر هزینه کمتر از پیمانهای مبتنی بر قیمت است.
روش هزینه به علاوه حق الزحمه مقطوع
روش هزینه به علاوه حق الزحمه مقطوع نوعی از گروه روشهای بازپرداخت هزینه است که در آن پیمانکار حق الزحمهای مقطوع که با مذاکره و با توجه به احجام و مبلغ برآورد انجام پروژه تعیین میشود، دریافت میکند. مبلغ حق الزحمه مقطوع است و به زمینههای واقعی ارتباطی نخواهد داشت. هر چند ممکن است طبق پیمان به علت تغببر در محدوده و شرایط کاری، این مبلغ تغییر کند.
این روش بازپرداخت به طور معمول در مواقعی به کار گرفته میشود که بیم آن برود در صورت استفاده از سایر روشها ریسک زیادی متوجه پیمانکار شود. در این روش پیمانکار انگیزهی کمی برای کنترل و پایش هزینهها دارد.
روش هزینه به علاوه حق الزحمهی انگیزشی
روش هزنیه به علاوه حق الزحمه انگیزشی نیز نوعی از روشهای بازپرداخت هزینه است که در آن حق الزحمه پیمانکار به وسیله فرمولی که مبتنی بر رابطه بین هزینههای کل مجاز و هزینههای کل هدف است، تعیین میشود. در این نوع پیمان، چند موضوع از جمله هزینهی هدف، حق الزحمه هدف، حداقل و حداکثر حق الزحمه و فرمولی برای تعدیل حق الزحمه تعیین میشود. پس از اتمام پیمان، حق الزحمه قابل پرداخت به پیمانکار بر طبق این فرمول تعیین میشود به نحوی که در زمانی که هزینههای مجاز کل کمتر از هزینههای مجاز کل از هزینههای هدف بیشتر باشد، حق الزحمه واقعی نسبت به حق الزحمه هدف کاهش مییابد. هدف از این افزایش یا کاهش حق الزحمه ایجاد انگیزه در پیمانکار برای مدیریت موثر کار است.
انعقاد پیمانهای مبتنی بر روش هزنیه به علاوه حق الزحمه انگیزشی برای زمانی مناسب است که ریسکهای فنی قابل توجهی وجود داشته باشد و از طرفی کارفرما علاقمند باشد پیمانکار را ترغیب به حداقل کردن هزینهها نماید.
روش هزینه به علاوه حق الزحمه اعطایی
در روش هزینه به علاوه حق الزحمه اعطایی به عنوان نوعی دیگر از گروههای روشهای بازپرداخت هزینه، برای پیمانکار حق الزحمهای مشتمل بر دو بخش بدین شرح در نظر گرفته میشود.
- مبلغ پایه مقطوع که در ابتدای پیمان تعیین میشود.
- مبلغ اعطایی به پیانکار که میتواند کل یا بخشی از آن را در حین اجرای پروژه دریافت کند تا انگیزهای برای ارتقای عملکرد وی در زمینههای کیفیت، زمان، خلاقیت فنی و مدیریت هزینهها باشد.
مبلغ اعطایی به پیمانکار بر اپیه ارزیابی دستگاه اجرایی از عملکرد پیمانکار نسبت به معیارهای باین شده در پیمان خواهد بود. این ارزیابی به طور کامل یک طرفه و به صلاحدید دستگاه اجرایی خواهد بود. ارزیابیها با فواصل زمانی مشخص انجام میشود و از این رو پیمانکار در دورههای مشخصی از ارزیابی از عملکرد خود و قسمتهایی که نیاز به بهبود عملکرد دارد آگاه خواهد شد.
این نوع پیمان بیشترین انگیزه را برای پیمانکار برای جلب حداکثر رضایت کارفرما فراهم میکند. مبلغ اعطایی میتواند تاثیر عمدهای روی سود پیمانکار داشته باشد. به نحوی که برخی شرکتها تمایلی به پذیرش آن ندارند.
روش ارجاع و واگذاری بستههای کاری
آخرین مرحله از فرایند انتخاب روش انجام پروژه، تعیین روش واگذاری یا روش انتخاب پیمانکار است. روش انتخاب پیمانکار و سایر نهادهای اصلی پروژه، تاثیر قابل توجهی در موفقیت فرایند انجام پروژه خواهد داشت. به طور کلی انتخاب پیمانکار میتواند در قالب دو روش مذاکره و مناقصه انجام پذیرد.
انتخاب بر مبنای مذاکره تنها در شرایط خاص و با دریافت تاییدها و مجوزهای قانونی مربوط امکانپذیر است. در این روش کارفرما با یک پیمانکار در مورد قیمت و شرایط انجام پروژه وارد مذاکره میشود و در آخر بر پایه شرایط مورد قبول دو طرف پیمان منعقد میشود.
در مناقصه یک مرحلهای ارزیابی فنی – مدیریت و ارزیابی مالی مناقصه گران به صورت هم زمان و در یک مرحله انجام میشود. در مناقصه دو مرحلهای ابتدا فهرست بلند مناقصه گران در طی فرایند ارزیابی صلاحیت تبدیل به فهرست کوتاه میشود و در مرحلهی بعد از آنها برای شرکت در مناقصه و ارایه پیشنهاد دعوت به عمل میآید. این پیشنهاد حاوی ابعاد فنی، مدیریتی و مالی خواهد بود.
مزایا و معایب روشهای مختلف واگذاری و ارجاع کار به پیمانکاران
انتخاب |
کاربرد در روش انجام |
مزایا |
معایب |
انتخاب مبتنی بر قیمت |
متعارف
مدیریت ساخت
طرح و ساخت (کمتر استفاده میشود) |
به آسانی مدیریت میشود.
به صورت گستردهای استفاده و شناخته شده است.
فرایند انتخاب ساده و روشن است. |
نبود نوآوری و خلاقیت
احتمال بروز دستورهای تغییر و افزایش هزینهها
احتمال کسب کیفیتی در حد متوسط |
انتخاب مبتنی بر کیفیت |
مدیریت ساخت طرح و ساخت
طرح و ساخت و بهره برداری طرح و ساخت و تامین مالی و بهره برداری |
پتانسیل ارتقای کیفیت
پتانسیل نوآوری
انتخاب با صلاحیتترین سازمان
انتخاب افراد با صلاحیتهای بالاتر
انتخاب بهترین متدولوژی
افزایش احتمال موفقیت پروژه |
ارزیابی برخی از معیارها به علت پایین بودن قابلیت کمی کردن آنها مشکل است.
لازم بودن نیرو و تخصص زیادتر برای ارزیای مناقصه |