چیپینگ (chipping)
چیپینگ به معنای تراشیدن و مضرس کردن سطوح بخصوص سطوح بتنی است. معمولاً به منظور اتصال بتن جدید با بتن سخت شده ابتدا سطح بتن سخت شده را چیپینگ نموده و سپس اقدام به بتن ریزی مینمایند.
برای اجرای ستون و بیس پلیت بر روی پدستال و فونداسیون، با عمل چیپینگ، سطح بتن روی فونداسیون یا پدستال را خراشیده کرده تا گروتی که بعد پایان نصب سازه فلزی میریزند، به بتن بچسبد.
کاربرد چیپینگ
مقاومت لغزشی جادهها در زمستان
به دلیل ارزان بودن نمک در مقایسه با بسیاری از فرآوردههای دیگر، استفاده از این ماده در پاکسازی معابر پوشیده از برف در فصل زمستان روز به روز افزایش مییابد. خاصیت استفاده از نمک در این است که نمک نقطۀ انجماد آب را پایین میآورد.
این ماهیت باعث میشود نمک و کلرات کلسیم هر دو، در زمستان مورد استفاده قرار گیرند. دمای سطح جاده پوشیده از برف و یخ تعیین کننده مقدار نمک یا ضد یخ مورد استفاده است.
جادههای یخ زده و یا پوشیده از برف بسیار لغزنده و خطرناك هستند. برای تسریع در برطرف کردن برف و یخ، مدت زمان و مقدار مورد استفاده از مواد ذوب کننده، بسیار مؤثر است. استفاده به موقع از مواد ضدیخ بسیار تعیین کننده است. شایان ذکر است هنگامی که برف بر روی سطح از انسجام کافی برخوردار نیست، پاشیدن نمک مقدار کمی از آنرا ذوب کرده و بقیه به صورت برفاب بر سطح جاده باقی میمانند که در این صورت حتی جریان ترافیک هم قادر به از بین بردن برفابی که ۱۵ الی ۳۰ % آن آبدارد نیست. در نتیجه بهتر است نخست، مقدار مناسب از این مواد استفاده شود تا این مشکل به وجود نیاید و همچنین اثرات نمک بر سطح به حداقل برسد.
هر چه دمای هوا کمتر باشد و مقدار نمک مورد استفاده بیشتر شود، مدت حضور اثرات نمک بر سطح جاده طولانیتر خواهد بود و در نتیجه افت مقاومت لغزشی ادامه خواهد داشت.
تأثیرات بافت سطحی بر لغزندگی (تخلیۀ آب سطوح)
عمل تخلیه آب از سطح جاده و در نتیجه از بین رفتن اثرات نمک در برقراری مجدد مقاومت لغزشی بسیار تعیین کننده است. نه تنها تعبیۀ مناسب سیستم زهکشی در جادهها در عمل تخلیۀ آب مؤثر است، بلکه دو عامل دیگر یعنی بافت ریز و درشت نیز حائز اهمیت بسیار است و جا دارد اندکی به مکانیزم آنها پرداخته شود. به طور کلی بر قرار شدن مقاومت لغزشی سطح جادهها به خصوصیتهای دو عامل مهم زیر بستگی دارد.
بافت ریز
بافت ریز در مقیاس کوچک به زبری توده ذرات روباز سطح جاده اطلاق میشود. برای رسیدن به تماس خشک با سطح جاده، نفوذ لایه نازك آب توسط تابر ضروری است. میزان دوام زبري بافت به قابلیت صیقل پذیری مواد و پارامترهای صیقل دهنده و بار ترافیکی بستگی دارد و سرعتهای پایین ۳۰ مایل (۴۸/۲۸ کیلومتر) جهت پاسخ به نیاز مقاومت لغزشی سطح مؤثر است.
بافت درشت
در مقیاس بزرگتر، بافت درشت به اندازه سنگدانه و فاصلۀ بین آنها اطلاق میشود که به وسیلۀ روش پخش ماسه قابل اندازه گیری است و در مستهلک کردن مقدار انرژی جنبشی که از عملکرد تایر با سطح جاده به وجود میآید، نیز مؤثر است. برای رسیدن به تماس خشک بافت درشت مناسب عمل زهکشی سطح را نیز انجام میدهد و در سرعتهای بالای ۳۰ مایلل (۴۸/۲۸۸ کیلومتر) مؤثر است . بافت درشت یک سطح انعطاف پذیر، از دوام و پایداری تودههای روباز آن تأثیر گرفته است.
به طورکلی بافت ریز توسط سنگ روسازی جاده کنترل میشود، در حالی که بافت درشت به نسبت سنگدانه و مواد چسبنده (قیر) به مقدار زیاد وابسته است. بافت درشت با استفاده از تکنیکهای ویژهای که نسبت مستقیم به نوع مواد استفاده شده، تعمیرات، نگهداری و مقاومت مواد در برابر تغییر شکل و فرسایش دارد فراهم میشود. در سطح خیس یک جاده، برای فراهم کردن مقاومت لغزشی مناسب سرعتهای بالا، به بافت ریز و بافت درشت مناسب نیاز فراوان وجود دارد.
از آنجاکه زهکشی مناسب برای خـروج محلـول نمـک از سـطح جاده بسیار حائز اهمیت است، بنابراین، اندازه درشـت دانـههـا و فاصلۀ بین آنها در تخلیۀ سریع آب و محلول نمک از سطح جـاده بسیار تعیین کننـده اسـت، اگر چـه توصـیه BS594 در مـورد جادههائی که رانندگی در آنها با سرعت زیاد انجام میشود مقدار ایدهآل استفاده از چیپینگ، پـوشش صد در صـد سـطح آسـفالت است، اما این کار در عمل قابل انجام نیست و حتـی بایـد فاصـلۀ بین سنگدانهها از هم به اندازهای باشد کـه عمـل تخلیـۀ آب بـه سرعت انجام پذیرد. در نتیجه مقدار ۷۰ %سطح پوشش قابل قبول اسـت. این مقدار ۶۰% از سطح جادههـا را پوشش میدهد. مقدار کم پوشش دلیل بر پایین بودن مقدار مشخصه پخـش دارد، اما پایین بودن مساحت سـطح پوشـش بـه دلیـل شـرایط سـخت عملیات در محدوده شهری است.