بررسی ادعاهای پيمانكاران در پيمانها
یكی از مشخصههای توسعه اقتصادی هر كشور طرحهای عمرانی آن است كه به عنوان معیار و شاخصی عمده در رونق اقتصادی آن كشور مورد بررسی قرار میگیرد. بنابراین پیشرفت، رفاه و تعالی یك ملت بستگی وثیقی به موفقیت طرحهای عمرانی كشورش دارد و توفیق در اجرای طرحهای عمرانی، ساز و كارها و عواملی را میطلبد تا چرخه امور به نحو مطلوب با كمترین هزینه و بیشترین سود به سامان و پایان رسد. در ارزیابی موفقیت طرحهای عمرانی آنچه بیش از همه عینیت دارد مهندسی فنی آنها است. در حالی كه ممكن است عوامل دیگری كه به نظر نامرئی میرسند، نقش مهم و برجستهای داشته باشند. مثلاً مدیریت طرح شاید یكی از آن عوامل بسیار موثر باشد كه كامیابی آن ضمن اجرای پروژه نمود عینی پیدا میكند. ممكن است هر یك از طرفهای طرحهای عمرانی از یك بعد و زاویه این عوامل را ارزشیابی و درجه بندی كند. در هر حال اگرچه اولویت دادن به برخی كاركردها مهم تلقی میشود ولی آنچه اهمیت ویژه و فوق العادهای دارد.
پروژههای عمرانی كارهای پیچیدهای هستند. این پروژهها به ناگزیر با مجموعهای یكتا از نقشهها و مشخصات فنی تشریح میشوند و توسط پیمانكاری اصلی و تعدادی پیمانكار دست دوم (جزء) اجرا میشوند، كه بسیاری از آنها پیشتر با یكدیگر كار نكردهاند. جنبههای منحصر به فرد هر پروژه و مجموعه یكتای تشكیل دهنده هر تیم از عوامل معمول عدم توافقهایی است كه رخ میدهند. چون هر پروژه منحصر به فرد است، نمیتوان انتظار داشت كه طراح، تمام جنبههای آن را ببیند و پیش بینی كند. در نتیجه سهوها و در مواردی تناقضهایی در اسناد قرارداد پیش میآید. حتی امكان دارد بر سر تفسیر مواردی كه در اسناد قرارداد به آنها اشاره شده، از سوی طرفهای مختلف درگیر در فرآیند كار ساختمانی توافق وجود نداشته باشد. سرچشمه عدم توافق هر چه كه باشد، به هر حال بروز اختلاف در صنعت ساخت و ساز امری معمول است. بسیاری از شاغلان حرفهای در پروژههای عمرانی احساس میكنند كه بسامد اختلافها در این پروژهها، همراه با هزینههای مربوط به حل و رفع آنها زیاد شده است.
تعریف پیمان
توافقی كه به همراه شرایط و مدارک الحاقی در یك مجموعه غیر قابل تفكیك بین پیمانكار و كارفرما منعقد میشود، پیمان نام دارد. به عبارت دیگر پیمانكار طی توافقی متعهد میشود كه در قبال انجام كارهایی مشخص در طی یك فرجه زمانی مبالغ پولی و یا معادل آن را براساس شرایط قرارداد از كارفرما دریافت نماید. با توجه به تعریف فوق هر عاملی كه سبب بروز اختلال در تعهدات مندرج در قرارداد میشود، احتمالاً توسط پیمانكار در معرض ادعا قرار خواهد گرفت. به عبارت دیگر چون پیمانكار در یك مدت زمانی سودی را برای خود پیش بینی نموده، هر عاملی كه اصل سود در این فرجه زمانی را تحت شعاع قرار دهد، ادعاهایی را برای پیمانكار به وجود خواهد آورد. از طرفی با توجه به ارزش زمانی پول، ادعاهای مالی پیمانكار ممكن است به واسطه كاهش ارزش پولی باشد كه انتظار دارد در طی دوره قرارداد برای وی حاصل آید.
عوامل اصلی در شكل گیری ادعاهای پیمانكاردر پیمانها
روند پیدایش دعوا و اختلاف را میتوان به شرح زیر متصور شد.
در ابتدا خواستهایی از سوی هر یك از طرفین برای طرف دیگر مطرح میشود (ادعا) و این خواستها (ادعاها) خود بازتاب توقعات و انتظارات بر مبنای مقتضای طبیعت جایگاه طرف است. در صورتی كه این خواستها مورد توافق طرف مقابل قرار نگیرد جرقه اختلاف زده میشود. این عدم توافق در دو فاكتور است.
- عدم توافق بر اصل خواسته
- قبول خواسته طرف توسط طرف دیگر
با این تفاوت كه میزان جبران و انجام خواستهها در این جا مورد توافق قرار نمیگیرد. در صورت سوء تفاهمها و سوء برداشتها عموماً گفتگوهایی بین طرفین صورت میگیرد كه خود گفتگوها میتواند به صور مختلف نظیر نامه نگاری، مذاكرات شفاهی و . . . باشد. در صورت وجود دید مثبت در طرفین در طی این گفتگوهای مطالباتی، روح همدلی و همراهی و مشاركت حاكم خواهد بود اما در غیر این صورت و اعمال دید منفی، سوء تفاهمات به اختلاف میانجامد و در صورت ادامه به كارگیری این دید، اختلافات به مشاجرات منجر میشود. در نهایت مشاجرات به دادخواهی منتهی میشود.
با دقت بر این موضوع، تصور لایه لایه بودن اختلافات مناسب جلوه میدهد، به عبارتی پیدایش اختلافات لایه به لایه صورت میگیرد و در هر لایه هزینه رسیدگی و بررسی اختلافات و حل آن كمتر است و افراد كمتری در این خصوص درگیر هستند. هر چه اختلافات عمیقتر و به لایههای اصلی بعدی برسد، افراد درگیر در این خصوص و دخالت آنها افزایش مییابد. خود علاوه بر بحث صرف زمان و هزینه بیشتر، پیچیدگی و بروز مشكلات را افزایش میدهد. با نگرش بر چگونگی پیدایش این مساله، لزوم مدیریت صحیح جهت پرلایه شدن دعاوی احساس میشود.
از دیدگاه دیگر براساس تعریف پیمان، پیمانكار متعهد به انجام موضوع با كیفیت معلوم در طی مدت زمانی مشخص و براساس قیمت خاصی است. لذا با بررسی همین تعریف، میتوان چنین استنباط كرد كه اگر هر یك از عوامل اصلی پیمان دچار تفاوت شود، میتواند ادعای پیمانكار را سبب شود. به عبارت دیگر تغییر در زمان، تغییر در شرایط موضوع پیمان و در نهایت تغییر در قیمت توافق شده در پیمان خود همگی عامل این ادعاها خواهد بود.
نكته مهم در این قضیه در نظر داشتن این مسئله است كه این ادعاها خود ممكن است وارد یا ناوارد و صحیح یا ناصحیح باشد. علت اصلی ادعاهای پیش آمده را در دو عامل میتوان خلاصه نمود. این دو عامل به یكدیگر وابستهاند و بر هم تاثیرات مهمی نیز میگذارند.
- تغییر
- تاخیر این دو عامل در نهایت افزایش زمان و هزینه را به دنبال خواهد داشت و افزایش هزینه نیز ادعای مالی را سبب میشود.
اهمیت زمان
اقتضای طبیعت اجرای موضوع پیمان به گونهیست كه عامل زمان در آن تاثیر به سزایی دارد. معمولاً زمان تكمیل پروژه، جنبه مهمی از قرارداد پروژه است. به طوركلی، كارفرما نیاز خاصی به پروژه دارد و ممكن است به ترتیبات و توافقهای خاصی برای استفاده از تسهیلات كامل شده در تاریخی خاص اقدام كرده باشد. نكته مهم این است كه پیمانكار ممكن است ادعای به ظاهر مالی در خصوص زمان نداشته باشد اما تمدید زمان برای پیمانكار مهم است. چرا كه از نظر پولی به نفع اوست، زیرا از لزوم سرعت بخشیدن به كار كه پر هزینه است، جلوگیری میكند، یا آنكه ممكن است لزوم رجوع به وجه التزام (خسارت عدم انجام تعهد به موقع) را از بین برد. حتی اگر چنین به نظر برسد كه پروژه میتواند در زمان پیش بینی شده به اتمام برسد، عاقلانه است كه راههای قانونی تمدید زمانی را جستجو كند. این گونه تمدیدهای زمانی، حتی اگر لازم به نظر نرسند، فرصتی با ارزش ایجاد میكنند كه پیمانكار بتواند در صورت بروز هر گونه تاخیر غیر موجه بعدی از آنها استفاده كند.
تاخیرات
در كلیه قراردادهایی كه ایفای تعهد، منوط است به انجام كار در مدت معین تاخیر در انجام كار، قطعاً خساراتی را برای طرف مقابل به وجود میآورد. از این منظر زمان ایفای تعهد اهمیت زیادی در این نوع قراردادها دارد. پیمان از جمله قراردادهایی است كه اجرای موضوع آن در مدت معین از اهمیت فراوانی برخوردار است. اما عامل قسمتی از اختلافها ناشی از تاخیرهایی است كه تقصیر حداقل بخشی از آن به عهده كارفرماست. اگر پیش بینی پرداخت خسارت تاخیر در قرارداد نیامده باشد، پیمانكار امكان مناسبی برای دریافت جبران خسارت تاخیرهای مربوط به كارفرما را دارد. برآورد مقدار تاوان پولی كه میتواند از تاخیر مربوط به كارفرما گرفته شود، مشكل است زیرا پیمانكار ممكن است هزینههایی اضافی را در اقلام كار وارد كند كه مستقیماً از این تاخیر ناشی نشوند.
این گونه هزینهها ممكن است روی اقلام كاری بدون تغییر یا اقلامی كه مستقیماً با این تاخیر ارتباط ندارند،اما به هرحال پیامدی از آن هستند، بار شود. این گونه هزینهها، نتیجه پدیده موج برداری Effect Ripple هستند كه معطوف به این اصل است كه تاثیر هزینه یك تغییر یا تاخیر در یك قلم كاری محدود به آن قلم نیست، بلكه در قسمتهای گوناگون یك پروژه اثر میگذارد. برای مثال، اگر فعالیتی اساسی در یك پروژه دچار چنان تاخیری شود كه مدت انجام پروژه دو ماه طولانیتر شود كارفرما ممكن است كه به سهولت این تمدید دو ماهه پروژه را بپذیرد، اما تاوان مالی متناسب با این تمدید چقدر است.
پیمانكار یادآور خواهد شد كه حقوق كادر سرپرستی كارگاه صحرایی و دیگر مخارج بالاسری ساختگاه، دو ماه بیشتر ادامه خواهد یافت. اگر این تمدید زمانی چنان باشد كه اجرای پروژه به زمستان یا فصل بارانی بكشد، افت كارایی اجرایی پروژه میتواند قابل ملاحظه باشد. این وضع میتواند سبب شود كه برخی از كارگران متقاضی اضافه كار برای اتمام به موقع پروژه شوند. اگر كارگران بیشتری استخدام شوند، با توجه به عدم آشنایی این كارگران جدید با ساختگاه و نیز به دلیل تراكم كارگر، میتوان افت كارایی را پیش بینی كرد. اگر توافق كارگری خاتمه یابد یا به دوره دستمزد جدیدی برسد، پیمانكار باید دستمزدی بیش از آنچه كه در ابتدا پیش بینی كرده بود، بپردازد. توالی كار نیز میتواند تغییر كند. ماشین آلات ممكن است طی این دوره تاخیر بی كار باقی بمانند كه خود به افزایش هزینههای پیمانكار میانجامد. طی این دوره تاخیر زمانی قیمت مواد و مصالح هم ممكن است افزایش یابد. برخی از مواد ممكن است در اثر تاخیر طولانی خراب شوند و تعویض آنها لازم باشد. با تاخیر در پرداختهای دورهای یا تاخیر در آزاد شدن مبالغ تضمین، پیمانكار ممكن است كه ناچار شود در پی منابع تامین مالی جدیدی برآید. مستند كردن بسیاری از این گونه هزینهها برای پیمانكار مشكل است. بهترین عملكرد مدیریت رهنمون سازی بدنه جهت دریافت یا پرداخت تاوان برای پدیدههای موج برداری، حفظ دقیق سوابق به صورت تفصیلی و جزء به جزء است.
انواع تاخیرها در پروژههای ساختمانی
مدیر پروژه (در هر سارمان و طرف) جهت رسیدن پروژه به اهداف نزدیكی موظف به شناخت ریسكهای پروژه و كنترل و انتقال مناسب آن است. شناخت انواع تاخیرات در این بین اهمیتی ویژه دارد. انواع تاخیرات و دلایل آن در طول حیات پروژه را میتوان به سه گروه زیر تقسیم كرد.
- تاخیرهای حاصل از اقدامات پیمانكار یا كارگزاران پیمانكار
- تاخیرهای حاصل از اقدامات كارفرما یا كارگزاران كارفرما
- تاخیرهای حاصل از عمل قوای قاهره یا خارج از كنترل طرفهای پیمان
دعاوی و اختلافات و مدیریت پروژه
زیاد منفی انگاشتن ادعاها و اختلافات و اعمال دید منفی در برخورد با آنها همانند عدم توجه به آن میتواند پروژه را دچار مشكل نماید. لذا برخورد با اختلاف ظرافت و هنر خاصی میخواهد و دارای جنبه هنری و در عین حال علمی و نیز تجربی است. بنا به تعریفی مدیریت به معنای تصمیم گیری و انتخاب از بین گزینهها است. از طرفی مدیریت هم علم است و هم هنر، لذا برخورد با اختلافات مدیریت خاصی میخواهد. مدیریت اختلافات و دعاوی نقش پیش گیرانه و حلال با حوزه عملكردی بسیار گسترده خواهد داشت. استراتژیهای تدوین شده و اجرایی توسط پروژه در این خصوص با توجه به استقرار عموماً هرمی مدیریت در پروژه تاثیری فراگیر بر حیات پروژه خواهد داشت. از مناظر مختلف میتوان به تحلیل مدیریت در دعاوی و اختلافات پرداخت.
از جنبه بررسی شخصیتی نیز، داشتن خصوصیات مستبدانه و ضد روحیه همكاری و تمامیت خواه كل بدنه هر سیستم را زیر سوال برده و تاثیرگذار خواهد بود. لذا شخصیت فردی مدیر در این بین از اهمیت ویژهای برخوردار است. دانش فنی و تخصصی نیز نقش غیر قابل انكار در مدیریت دارد. پیشبینیها و پیشگیریها در صورتی كه ازچشم تیز بین مدیریت دور بمانند ممكن است كل ساختار پروژه را با آفت اختلاف بیمار نمایند. به طور خلاصه با توجه به قدرت تسری بخشی روحیه از مدیر به سایر اجزای سازمان هر یك از طرفین، فقدان روحیه مشاركت جویی بر اختلافات طرفین خواهد افزود و عملكردی تشدیدی خواهد داشت.
ادعاهای عمده پیمانكار (Claim)
پس از بررسی علل و عوامل تمامی ادعاها و تاكید بر تقش مدیریت پروزه در این خصوص لازم است مروری به موضوعاتی كه در قالب ادعا از سوی پیمانكار در آغاز، حین و در انتهای پیمان مطرح میشود، صورت گیرد. بر اساس تنظیم پرسشنامهها و مصاحبههای با عوامل مختلف پروژه، در جامعه آماری تنظیمی این موضوعات شناخته شده است. تسلیح مدیر پروژه به این شناخت با توجه به خاصیت تسری بخشی افكار مدیریت بر بدنه در پیشگیری از بروز و نیز برخورد با ادعاها و اختلافات تاثیری كارا خواهد داشت. همچنین با تامل به مواردی كه در این خصوص به آن اشاره میشود عوامل تغییر و تاخیر روشنتر خواهد شد. بدیهی است توجه به نوع قرارداد، دولتی یا خصوصی بودن پروژه، كوچك یا بزرگ بودن پروژه، كاربری پروژه (صنعتی- مسكونی- تجاری- …) در حین مطالعه عوامل زیر میتواند مثمر ثمر باشد.
- وجود داشتن معارض در زمین تحویلی به پیمانكار مثلاً شخصی حقیقی یا حقوقی ادعای مالكیت نسبت به تمام یا بخشی از محل احداث پروژه را بنماید یا مكان مورد نظر را در تصرف خود در آورد كه در این صورت پیمانكار تقاضای ضرر و زیان خواهد نمود.
- عدم وجود اعتبار عمرانی لازم جهت پیشرفت فیزیكی متناسب با برنامه زمانبندی تصویب شده. ادعای پیمانكار به هنگام عدم تخصیص ریالی لازم جهت تداوم پروژه زمانی قابل بررسی و پذیرش است كه صورت وضعیت تائید شده اما پرداخت نشده ارایه نماید. یعنی صحت وقوع عملیات و طلبكار بردن مجری بواسطه سندهای موجود در ذی حسابی دستگاه كارفرما (البته پرداخت نشده) تائید شود. بدین ترتیب تقاضای افزایش زمان قرار داد و تبدیل طویل المدت و ضرر و زیان شامل حال پیمانكار میشود.
- اشتباه یا ناقص بودن برآورد اولیه و در نتیجه، عدم تطابق كار فیزیكی انجام متره با آیتمهای مورد قرار داد.
- اشتباه بودن نقشههای اجرایی در صورتی كه در بازبینی پیمانكار به رویت و گزارش او و تقاضایش جهت رفع نقیصه رسیده باشد. این ادعا در صورتی است كه مورد فوق اصلاح نشود و انجام طرح به هر نحو موجبات خرابی یا ایراد خسارت را فراهم نماید.
- افزایش سقف قرارداد این افزایش به نحوی كه از ۲۵ % مبلغ اولیه پیمان تجاوز نماید، میتواند موجب عدم پذیرش انجام ادامه عملیات با قیمت قبلی باشد كه به هر نحو به ضرر پروژه خواهد بود، مگر در موارد خاص كه طرفین از ابتدا نسبت به موضوع اشراف و توافق داشته باشند.
- عدم ابلاغ بموقع دستور كار كارگاهی جهت رفع مشكلات فنی و یا پاسخ خارج از موعد به مكاتبات و پرسش های كتبی پیمانكار.
- شرایط نامطلوب جوی این شرایط میتواند گریزی برای افزایش سقف زمانی قرار داد باشد.
- عوامل مخرب طبیعی مثل زلزله.
- گویا نبودن و عدم تفهیم كامل پیمانكار در رابطه با جزییات فنی و اجرائی و مصالح مورد نیاز در طرح.
- وجود نواقص در شرایط خصوصی پیمان و مفاد قرار داد.
- عدم پیش بینی بوروكراسی اداری در سر راه پروژه از جمله گرفتن مجوزهای لازم جهت تحویل كارگاه به پیمانكار و اخذ استعلامهای لازم از سازمانهای مختلف از جمله (آب- برق- فاضلاب- گاز- راه و …).
- عدم مطالعه دقیق موانع موجود بر سر راه پروژه و عدم لحاظ آن در برآورد كارها، به عنوان مثال در قرارداد مشخص نشده باشد كه تهیه آب. برق و ایجاد راه دسترسی به محل پروژه به عهده كارفرما است یا پیمانكار.
- مشخص نبودن دقیق نوع و جنس و رنگ مصالح.
- تاخیر كارفرما در عقد و ابلاغ قرار داد و عدم تحویل به موقع زمین محل اجرا به پیمانكار.
- عدم بازدید پیمانكار از محل پروژه قبل از عقد قرارداد و بررسی امكانات و موانع احتمالی و ندیدن آن موانع در احجام و مبالغ برآورد.
- به روز نبودن صورت جلسات و دستور كارها و ثبت به موقع وقایع در كارگاه این مورد موجب ادعاهای فراوان در كار میشود.
- عدم حضور به موقع ناظر پروژه در كارگاه و ارائه دستور كارهای لازم این مورد باعث اجرای كار به شكل سلیقهای و تخریب كار پس از اجرا میشود.
- عدم ویا تاخیر صدور حواله یا تحویل مستقیم مصالح مورد تعهد كارفرما و مصالح انحصاری دولت.
- درخواست پیمانكار جهت استفاده از مصالح مشابه قید شده در فهرست بهاء و ادعای متعاقب آنها مبنی بر اضافه پرداخت برای مصالح مصرفی خارج از قرارداد یا فهرست بهاء.
- ادعا به واسطه عدم پیش بینیهای لازم در نقشه و عدم هماهنگی بین سازه – معماری – تاسیسات.
- اجرای عملیاتی، خارج از قرارداد فی مابین (اضافه كارها و دستوركارهای مازاد برقرارداد).
- بروز حوادث ناشی از عدم رعایت ایمنی و تعطیلی كارگاه و ادعای تطویل برنامه زمان بندی.
- تغییر كلی نقشه در حین كار نظیر ارتقاء در سطح و ارتفاع پروژه.
- استفاده از مصالح و ابزار غیر از مصالح و ابزار قید شده در قرارداد.
- عدم ارایه راهكار مناسب در مقاطع بحرانی از سوی كارفرما.
- عدم ابلاغ و ارائه به موقع نقشههای اصلاحی.
- هر نوع تغییر در نقشه حتی با اعمال اجرای تغییری معادل با اصل.
- تغییرات سیستم اجرایی به حالتی غیر رایج به واسطه غلبه بر شرایط طبیعی محل (عوامل محیطی).
- تخریب های طبیعی (ناشی از عوامل طبیعی) پس از اجرای عملیات اولیه و تائید دستگاه نظارت و ساخت مجدد به این واسطه.
- خسارت مالی پیمانكار بر اثر حریق، سرقت و حوادث مشابه در صورتی است كه حفظ كارگاه در برابر مسائل فوق به عهده دستگاهی غیر از پیمانكار باشد.
- اضافه كاریهای انجام شده براساس بازدیدهای دستگاه نظارت.
- عدم ارائه به موقع منابع تامین مالی پروژه مورد تعهد كارفرما، به پیمانكار نظیر سررسید وامها.
- عدم هماهنگی لازم در خصوص پیش فروش های مربوط به پروژه و تعهدات مشابه، مورد تعهد كارفرما.
- ادعا در خصوص افزایش حق السهم و یا حقهای مشابه به واسطه تغییر متراژها در عمل.
- تغییر كلی در سیستم قرارداد در حین اجرا نظیر تغییر از قرارداد پیمانكاری به قرارداد مشاركتی یا پیمان مدیریت و مشابه.
- ادعای پیمانكارهای جدید در خصوص در صد پیشرفت فیزیكی كارهای نیمه تمام و تحویل گرفته شده.
- ادعا در خصوص اضافه كاریهای انجام شده در كارهای نیمه تمام و كارهای دوباره انجام شده.
- وجود مسائل حاد اجرائی مستتر در ابتدای رویت نظیر وضعیت زمین- آب گرفتگی- لغزش و … و عدم پیش بینی در نقشه.
- توقف پروژه به علل مختلف: مشكل مالی پروژه، توقف از سوی نهادهای اداری و حقوقی خارج از قرارداد و ….
- مشكلات فراكارگاهی پروژه نظیر مشكلات حقوقی پروژه با همسایگان و مالكین.
- ادعا در خصوص مقادیر و مصالح پای كار.
- اعمال ضرایبی نظیر صعوبت، ارتفاع و … علاوه بر ضرایب اعمال شده به صورت وضعیت توسط كارفرما.
- اعمال آیتمهای غیر مرتبط فهرست بهاء با سفسطه و استفاده از آیتمهای فاقد صورت جلسه (در صورت نیاز).
- استفاده از شاخصهای بزرگتر به جای شاخصهای اصلی در صورت وضعیت.
- منظور كردن دو یا چند باره آیتمها در صورت وضعیتها و به صور و تفسیرهای مختلف.
- مناسبات و مناقشات پشت پرده پیمانكار با دستگاه نظارت.
- ادعاهای پس از فسخ قراردادشامل زمان بیكاری ماشین آلات، فعالیتهای راه اندازی، هزینههای تحقیق در مورد پروژه و شركت در مناقصه، مخارج بالاسری قابل انتساب به فسخ پروژه، مخارج حسابداری و حقوقی مربوط به آماده سازی دعاوی، هزینههای پیمانكاران جزء كه پرداختی در مورد آنها صورت نگرفته است، هزینههای واقعی نیروی كار بی كار مانده چنانچه نوقف كار پیش از تاریخ فسخ بوده باشد، و هرگونه هزینه یا خسارت دیگری كه پیمانكار گمان میكند به ازای آنها باید بازپرداخت جبرانی انجام گیرد.
- مسائلی مانند اعتصابات و شورشها و تعلیق قرارداد یا پروزه. در موارد فوق نكتهای نیز باید مورد توجه مدیر قرار گیرد،هر گونه مكاتبات پی در پی مبنی بر وجود مشكلات و پاسخ طلبیدن مكرر، همگی برای یك مهندس مدیر، هشدارهای خوبی برای تشخیص تمایل طرف قرارداد به ادعا كردن است.
راهكارها و پیش نهادها
مدیریت دعاوی (پیشگیری-شناسایی-پی گیری)
پیشگیری، شناسایی و پی گیری دعاوی مدیریتی قوی میطلبد و در این صورت تاثیر مناسبی خواهد داشت. مدیریت دعاوی زیر مجموعهای پر اهمیت از مدیریت پروژه است.
مستند سازی قوی
تبدیل مستندات و بایگانی غیر منظم و فاقد كارایی به سیستمی كارآمد و قابل توجیه،اثر قابل ملاحظهای بر پیشگیری و كنترل ادعاهای ناوارد حواهد داشت.
اصلاح سیستم توزیع ریسك بین طرفهای پیمان
توزیع ریسك غیر منصفانه و یك طرفه از علل عمده بروز ادعا است. انعطاف بیش از حد در توزیع ریسك و یا برعكس صلبیت در توزیع نتایج جالبی به بار نخواهد آورد. به عنوان یك قانون كلی ریسك از بین رفتنی نیست و توزیع شدنی است، لذا در صورت توزیع نامناسب این ریسك در جای دیگر نمود مییابد بنابر این انتقال اكثر ریسك به طرف مقابل بدون لحاظ ما به ازای مناسب قطعاً در بروز اختلاف بین منافع تاثیر گذار خواهد بود.
تبدیل فرهنگ از متهم كردن طرفین به فرهنگ مشاركت
موفقیت تو موفقیت من هم هست وبرعكس. در صورت جا افتادن این مطلب بسیاری از اختلافات و ادعاها رنگ میبازند و روح جاری بر روند پروژه مشاركت جو میشود. تاثیر نقش مدیر پروژه در این خصوص چشمگیر خواهد بود.
استفاده مستمر و مفید از مشاوران حقوقی
مهندسین، عموماً حقوقدان نیستند و حقوقدانان نیز عموماً مهندس نیستند. از طرفی دنیا به سمت تخصصی شدن با سرعتی زیاد در حال حركت است. عملكردی هر چند كوچك و با دید صرفاً فنی به خصوص در مراحل مرتبط با تعهدات طرفین نظیر عقد قراردادها بعضاً خسارات بزرگی را در پی خواهند داشت. استفاده از مشاورین حقوقی بررسی و عملكرد را تا سقف فنی – حقوقی ارتقا داده و پیش بینیها و پیش گیریهایی معقول را سبب میشود. به عنوان یك اصل كلی استخدام مشاور حقوقی را نباید در ردیف هزینهها بر شمرد، چه با دید كلان و دراز مدت این عمل سرمایه گذاری تلقی شده و جلوی بسیاری هزینههای سنگین ناشی از عدم وجود دید حقوقی را خواهد گرفت. مدیر پروژه موفق مشاور حقوقی را دركنار و نه در برابر خود و در زمان مناسب قرار میدهد.
مذاكرات و جلسات مفید و مستمر طرفین قرارداد قبل و حین اجرا
بیشتر اختلافها در پروژههای عمرانی از مواردی كوچك شروع میشوند. در همین مرحله، پیش از وارد شدن طرفهای اختلاف،به لایههای بالاتر اختلاف میتوان عدم توافقها را به خوبی حل كرد. اگر هر دو طرف منعطف درباره موضوع بحث كنند و با دقت به شرح نظر یكدیگر گوش دهند، فرصت مناسبی برای رفع مشكل به صورتی رضایت بخش وجود خواهد داشت. هر دو طرف باید همچنین توجه كنند كه هدفی مشترك دارند و اعضای یك تیم هستند. مهم این است به محض اینكه موردی موضوعی شد كه نیاز به رفعدارد، به طرف یا طرفهای مقابل منتقل شود. این وضع مربوط به موقعی است كه طرفها، هنوز مواضعی قوی نسبت به موضوع نگرفتهاند و بیشتر احتمال میرود كه بكوشند موضوع بر حسب شایستگیهایخودش حل شود. حتی ممكن است كه یك طرف متوجه بر حق و قانونی بودن نظر طرف مقابل شود و حق را به او بدهد. طرفین ممكن است متوجه شوند كه هر كدام حقانیت دارند و در نتیجه نوعی توافق پایاپای حاصل شود. برگزاری جلسات با درجه اهمیتهای مختلف در امكان شفاف سازی موارد ابهام و ارسال دقیق پالسهای حرفهای هر طرف كمك خواهد نمود.