فونداسیون سطحی
اغلب به فونداسیونهای سطحی، شالوده اطلاق میشود. مبحث ۷ مقررات ملی ساختمان هم فونداسیونهای سطحی را شالوده نامیده است اما باید توجه داشت كه فونداسیونهای سطحی و شالودهها به لحاظ مفهومی اندكی با هم تفاوت دارند. طبق تعریف، فونداسیون بخش زیرین سازه و خاك زیر آن گفته میشود. چنانچه همین فونداسیون بار را به اعماق سطحی خاك انتقال دهد به آنها فونداسیونهای سطحی اطلاق میشود. اما این فونداسیونهای سطحی خود از دو عنصر المان سازهای (اغلب بتن مسلح) و خاك زیرین آن تشكیل شده كه به این المان سازهای شالوده میگویند.
بنابراین شالوده را به این صورت میتوان تعریف نمود، قسمتی از فونداسیون سطحی متشكل از عناصر سازهای (بتن، فولاد، یا حتی چوب) كه فشار روسازه را به صورت لهیدگی (فشار تماسی) به خاك فونداسیون (پی) منتقل مینماید. پیهای سطحی (منظور شالوده و خاك زیر آن است) از متداولترین فونداسیونها به خصوص برای پروژههای ساختمانی و دیوارها بوده و اغلب عمق استقرار آنها كمتر از عرضشان است در عین حال در بعضی مراجع پیهای با نسبت عمق تا ۴ الی ۵ هم به عنوان پی كم عمق طبقه بندی شده است. این پیها پس از گودبرداری و پی كنی و برداشتن خاكهای نباتی، ضمن عبور از عمق یخبندان و لایههای نامناسب سطحی و در پارهای موارد با حفاری بیشتر جهت احداث طبقاتی در زیرزمین، اجرای میشوند و به لحاظ آنالیز و طراحی سازهای شامل پیهای منفرد، نواری (با بارگذاری ممتد و خطی) و تیرهای متكی (با بارگذاری متمركز و منقطع) بر زمین هستند.
شالوده منفرد
فونداسیون منفرد، بار یك ستون را تحمل نموده و از سادهترین، معمول ترین و عمدتاً كم هزینه ترین نوع فونداسیونها است. در پلان به شكل مربع، مستطیل و یا دایره بوده كه انتخاب شكل تا حدودی به مقطع ستون و همچنین نوع بارهای وارده اعم از محوری، لنگر در یك و یا دو جهت بستگی دارد. از نقطه نظر ضخامت، پروفیل پیهای منفرد و یا تك ممكن است به صورت ثابت، پلهای و یا شیب دار باشند. این پیها از مصالح بنایی، بتنی وزنی و یا بتن مسلح ساخته میشوند. در صورت مسلح نمودن فونداسیونهای منفرد غالباً در آنها از یك سفره آرماتور مستقر در قسمت زیرین پی استفاده میشود.
كلاف (شناژ)
وقتی كه در یك ساختمان از فونداسیونهای منفرد استفاده میشود، آنها را باید توسط كلافهایی به یكدیگر متصل نمود. كلافها به هیچ وجه برای جلوگیری از نشستهای نامساوی نیستند و وظیفه آنها بستن شالودههای منفرد به یكدیگر و جلوگیری از بازی كردن آنها مخصوصاً در مقابل تكانهای ناشی از زلزله است.
شناژ عنصری است غیر سازهای یا سازهای درجه ۲ كه هیچ نقشی در تحمل بارهای وارده و انتقال آنها به زمین نداشته و نمیتواند نشستهای نامتجانس (نشست نسبی) را كنترل كند. تنها وظیفه شناژ به هم كلاف كردن شالوده و جلوگیری از حركت افقی آن ها نسبت به یكدیگر است.
شالوده دو ستونی (مركب)
اگر دو ستون بهم نزدیك باشند (به نحوی كه فاصله شالودههای منفرد آنها كمتر از نصف فاصله دو ستون شود)، اقتصادی و مناسب است كه از شالوده دو ستونی استفاده شود. كاربرد اصلی این نوع شالوده در مواردی است كه نمیتوان یك ستون را به طور مركزی بر روی شالوده منفرد قرار داد مانند ستونهای كناری (در نوار مرزی ساختمانهای محدود). شالوده دو ستونی میتواند به صورت مستطیلی، ذوزنقهای، باسكولی،T شكل، حفرهای و تیری طرح شود. این شالودهها به نحوی طراحی میشوند كه مركز هندسی آنها بر نقطه اثر برآیند بارهای وارده منطبق شود.
نشست فونداسیونهای سطحی
نشست سازهها بر اثر تغییر شكل و جابجایی زمین، تغییر حجم خاك بستر و یا زیرسازه تحت تنشهای حاصل از بارگذاری و باربرداری به وقوع میپیوندد. تغییر شكل تحت تنش موثر ثابت، خزش نامیده میشود در حالی كه تغییر شكل تحت افزایش تنش را جابجایی یا فشردگی مینامند. مجموعه تغییر شكلهای فوق در نتیجه تغییر حجم الاستیكی و پلاستیكی دانهها، تغییر حجم توده خاك در نتیجه خروج آب و هوا از منافذ و جابجایی كلی برشی ذرات یا توده خاك احداث میشود. عمدتاً در طراحی پیهای سطحی، نشست عامل كنترل كننده در تعیین قابلیت باربری مجاز است. مضافاً اینكه در تعیین توان باربری مجاز عوامل هندسه پی، مقاومت و سختی خاك زیر پی و ملاحظات سرویس پذیری روسازه به دلیل تحمل تغییر شكلها مطرح بوده و بنابراین موارد، توان باربری و نشست زیر پی در اندركنش بوده و نمیتوان به صورت مجزا به آنها پرداخت.
نشست پی در خاكهای ریزدانه با دقت كمتری نسبت به توان باربری آنها به دست میآید زیرا تخمین نشست در آنها به عوامل متعددی وابسته است كه توجیه رفتار آنها نیازمند به قضاوت مناسب مهندسی است. از مهمترین عوامل در این مورد، شرایط مرزی و درجه اشباع و تخمین میزان فشار پیش تحكیمی بوده كه مربوط به حداكثر فشاری است كه تا به حال به خاك وارد شده است. در مجموع بنا به دلایل عنوان شده، مقدار نشست حاصل در محاسبات ممكن است تا ۱۰۰ %توام با خطا باشد. نشست سازه مستقر بر خاكهای درشت دانه عموماً با فرمولهای تجربی به دست میآید. نشستها در این خاكها اغلب به سرعت و در حین ساخت پس از اعمال حداكثر بار اتفاق میافتد. نشستهای دراز مدت در مورد این بارها قابل صرف نظر كردن هستند. البته نشست دراز مدت ممكن است پس از ساخت در نتیجه عوامل دیگری از قبیل تحمیل بارهای دینامیكی (ترافیك، شمع كوبی، ارتعاشات حاصل از ماشین آلات و …. ) تعییر شرایط سطح آب زیر زمینی، وقوع زلزله، انفجار، وجود و یا تشكیل حفرهها و فضاهای خالی در زیرزمین و سیل حادث شود كه در این گونه موارد روابط و فرمولهای تجربی كفایت ننموده و باید معیاراهای دیگری در طراحی مد نظر قرار گیرند.
عوامل موثر در بروز نشست
عوامل زیر موجب نشست در خاك شده كه به شرح زیر است.
- بارگذاری و فشردگی خاك بر اثر تنشهای فشاری كه نسبتاً سریع و به صورت مجموع تغییر شكلهای الاستیكی (ارتجاعی) و پلاستیكی (خمیری) است.
- بارگذاری و جابجایی ذرات خاك بر اثر اعمال نیروهای برشی، كه مثلاً در ماسههای شل موجب كاهش حجم و در ماسههای متراكم موجب افزایش حجم (اتساع) میشود.
- تحكیم خاك یا تحكیم اولیه، بر اثر اعمال بار و متعاقب افزایش فشار آب منفذی در ساختمان خاك اشباع به مرور بخشی از آب داخل منافذ خاك در نتیجه اختلاف فشار، زهكشی و خارج شده، نتیجتاً ذرات خاك جابجا شده تا بخشی از تخلخل به جا مانده از خروج آب را پر نماید. برای خاكهای ریزدانه با نفوذپذیری پایین مثل رسها، پدیده تحكیم كند و ممكن است سالها و حتی تا پایان عمر مفید سازه به طول انجامد (برای مثال، برج پیزا در ایتالیا). همچنین رسها با درصد رطوبت بالاتر، بیشتر نسبت به رسهای با درصد رطوبت كمتر تحكیم میشوند. به علاوه، رسهای دارای پتانسیل تغییرات حجمی بر اثر تغییر درصد رطوبت بوده، پس از خشك شدن منقبض و با افزایش رطوبت انبساط و یا تورم حاصل میكنند. ماسهها دارای نفوذپذیری بیشتر و درصد رطوبت كمتری نسبت به رسها هستند. بنابراین تحكیم ماسهها نسبت به رسها خیلی سریعتر و به مراتب كمتر از مقادیر مربوط به رسهاست.
- خزش یا تحكیم ثانویه، پس از اتمام پدیده تحكیم اولیه ممكن است تغییرات حجمی در خاك تحت اثر تنش موثر ثابت ادامه یافته كه اصطلاحاً تحكیم ثانویه و یا خزش نامیده میشود. توجیه چنین پدیدهای كاملاً روشن نبوده ولی میتوان وقوع آن را به خروج آب از منافذ میكروسكوپیك و یا تغییر شكل لزجی نسبت داد. میزان خزش در خاكهای پیش تحكیم یافته عموماً ناچیز بوده، در حالی كه برای خاكهای عادی تحكیم میتواند جدی باشد. به علاوه مقدار این تغییر شكل برای خاكهای آلی و یا خاكها با قابلیت فشردگی زیاد در مقایسه با نشست تحكیمی اولیه، قابل توجه است.
- عدم رعایت ملاحظات فنی در ساخت و اجرای روسازه و زیرسازه كه در كوتاه مدت و درازمدت با تغییر شكلهای مصالح مصرفی در بنا توام خواهد بود، در صورت ساخت پی بر روی خاكریزها و به خصوص از نوع ریزدانه و غیر متراكم احتمال وقوع نشستهای زیاد مطرح است.
- اتفاقات در حین حفاری كه شامل تورم خاك پس از گودبرداری، نرم شدگی بعضی از خاكها و سنگها بر اثر عوامل محیطی، وقوع پدیده حركت آب با سرعت زیاد در ماسه و لای، دست خوردگی و حساسیت در رسها و لایها هستند.
- فعالیتهای ساخت و ساز در همسایگی كه شامل پایین بردن سطح آب زیرزمینی، گودبرداری، شمع كوبی، انفجار و برقراری سیستم ترافیكی و استقرار كارخانهها و ماشین آلات ارتعاشی در مجاورت بناست.
- عوامل دیگر از قبیل وقوع آب شستگی موضعی و عمومی، تورم و انقباض بر اثر تغییرات رطوبت در خاك و آثار یخ زدگی.
نشست در خاكهای غیر چسبنده
در طراحی فونداسیونهای سطحی در خاكهای غیر چسبنده (ماسه، شن و سیلتهای غیر پلاستیك) اعم از خاكهای طبیعی درجا یا خاكریزهای مهندسی اغلب معیار نشست خاكم بر ظرفیت باربری است. از این رو با توجه به اهمیت تخمین دقیق نشستها در این خاكها، روش مورد استفاده باید قابل اطمینان بوده و نشستهای تخمینی اختلاف زیادی با مقادیر مشاهده شده نداشته باشند تا طرح پیشنهادی به لحاظ اقتصادی و فنی دارای توجیه باشد. اكثر روشهای تخمین نشست بر مبنای نظریه ارتجاعی یا روابط همبستگی نیمه تجربی حاصل از تعداد زیادی نتایج آزمایشهای خاك قرار دارند. تخمین نشست بر مبنای نظریه ارتجاعی به خاطر دشواری اندازه گیری مدول الاستیسیته خاكهای دانهای از درجه اعتبار كمی برخوردار هستند. علت دشوار بودن اندازه گیری مدول الاستیسیته این است كه نمونه گیری دست نخورده در خاكهای غیر چسبنده بسیار مشكل و در بسیاری موارد غیر ممكن است. مدول الاستیسیته خاكهای دانهای را میتوان از طریق آزمایشهای درجا تخمین زد اما باز هم میزان قابلیت اعتماد به نتایج حاصل بسیار كم است.
مفهوم عمومی نشست تفاضلی
در اكثر موارد، خاك زیر فونداسیون همگن نیست و بار وارد بر فونداسیونهای سطحی یك سازه مشخص میتواند تغییرات گستردهای داشته باشد. درنتیجه در نقاط مختلف یك سازه میتوان انتظار نشستهای مختلفی را داشت. نشست تفاضلی نقاط مختلف یك سازه میتواند باعث آسیب دیدن روسازه شود. بنابراین باید ضوابط مشخصی برای تعیین نشست تفاضلی و ادیر حدی این پارامترها وضع شود تا سازه عملكرد مطلوبی داشته باشد.
بهسازی خاك
بهسازی خاك شامل روشهای مختلف تغییر خصوصیات خاك بوده كه نهایتاً منجر به افزایش مقاومت، كاهش تغییرات حجمی و تامین رفتار خاص خاك را به همراه دارد. خاكهای نرم و شل دارای پایداری حجمی پایین و مقاومت كم بوده و ممكن است متشكل از ماسه و لای شل، رس اشباع، خاكهای آلی و یا تركیبی از مصالح فوق باشد. اكثر روشهای بهسازی، در مورد این خاكها جهت تعیین نشست كارایی داشته، گرچه به كارگیری یك روش خاص بستگی به عوامل اقتصادی، كارایی در خاك موجود، دسترسی به تجهیزات و مصالح و مهارتها و اثرگذاری در محیط زیست دارد. ضمناً دو دسته دیگر خاكهای مسئله دار به قرار خاكهای انبساطی و خاكهای فرو ریزشی بود كه در مورد خاكهای انبساطی مهمترین عامل جهت جلوگیری از تورم، كنترل میزان رطوبت آنهاست. اگرچه روشهای برداشت و جایگزینی خاك، پیش بارگذاری، تثبیت با آهك و استفاده از موانع رطوبتی سطحی در آنها توصیه میشود. خاكهای فرو ریزشی وقتی كه اشباع و تحت بار قرار میگیرند، بافت داخلی شان بهم ریخته و نشست زیادی نموده كه از رایجترین روشها جهت اجرای پی بر روی آنها میتوان به غرقاب نمودن و تراكم آنها اشاره نمود كه با روش تراكم هیدرولیكی معروف است.
روشهای بهسازی
حفاری و برداشت خاك
اگر عمق خاكهای نرم و شل كمتر از ۶ متر بوده، میتوان متناسب با نوع پروژه، آنها را گودبرداری و با مصالح مناسبی از قرضه جایگزین نمود و یا اینكه پس از برداشت، این خاكها را ضمن كاهش رطوبت با مصالح درشتتر، آهك و یا سیمان، خاكستر آتشفشانی و یا افزودنیهای شیمیایی تلفیق نمود. اگر آب زیرزمینی بالاتر از كف حفاری باشد، باشد از مصالح درشت دانه استفاده نمود. ضمن جایگزینی میتوان از تراكم مكانیكی با استفاده از روشهای دینامیكی و یا ویبرهای استفاده نمود.
پیش فشردگی
با كمك پیش بار میتوان خاك بستر را متراكم نمود. در بسیاری از حالتها، پیش بار باید سنگینتر از بار دایمی سازه باشد. پیش بار باید عمده مقادیر مربوط به تحكیم اولیه پس از ساخت و بخشی از تحكیم ثانویه را جبران نماید. مضافاً به اینكه تا حدودی توان باربری را نیز افزایش میدهد. استفاده از زهكشیهای طبیعی (زهكشهای قائم ماسهای) و یا مصنوعی و فتیلهای موجب تسریع در نشست تحكیمی خواهد شد. مطالعات ژئوتكنیك جهت تعیین فشار پیش تحكیمی ضروری بوده تا از كارایی پیش بارگذاری (اعمال فشار بیش از آنچه قبلاً به خاك وارد شده) اطمینان حاصل شود. اگر خاك، فشاری بیشتر از پیش بار را قبلاً تجربه كرده باشد، پیش فشردگی ثمری نخواهد داشت.
ستونهای سنگی و یا ستونهای تثبیت شده خاكی
جهت تقلیل نشست میتوان چاههایی را در زمین حفر و آنها را با استفاده از مصالح با سختی بالاتر مسلح نمود. احداث ستونهای سنگی و یا خاكی سفت و سخت به قطرهای ۱۲۰-۴۰ سانتی متر رایج بوده، استفاده از یك پوشش سطحی ماسهای و یا شنی و یا خاك مسلح نیم صلب، اغلب روی ستونهای سنگی قرار داده شده تا پدیده انتقال بار به ستونهای سنگی بهبود یابد. ستونهای سنگی و یا خاكی برای خاكها با درجه حساسیت بیش از ۵ توصیه نمیشود.
استفاده از جت تزریق
با این روش، تزریق محلولهای سیمان و آهك كه با فشار همراه است، تقریباً جایگزین فضاهای خالی هر نوع خاك میشود، و یا تغییر بافت خاك در نتیجه بهم ریختن توسط جت آب به همراه مواد افزودنی خواهد شد. این روش، غالباً برای زیرسازی فونداسیون موجود جهت تقلیل نشستهای یكنواخت و غیر یكنواخت همانند اجرای دیوارهای جداكننده برای ستونها، كانالها و سدها به كار گرفته میشود. همچنین این روش، جهت ساخت و سازهای جدید و جهت بهسازی خاكهای نرم استفاده میشود. در مجموع با بهم ریختن خاكهای شل و نرم و جایگزینی آنها با مصالح اصلاح شده و یا پر نودن خلل و فرجها با مصالح اضافی موجب افزایش مقاومت، كاهش تغییرات حجمی و نیز كاهش نفوذپذیری م شود.
تراكم دینامیكی
در این روش، وزنههای ۵ تا ۲۰ تنی از ارتفاع ۵ تا ۲۰ متری در فواصل معینی روی زمین رها میشود. ارتعاشات و ضربات ناشی از سقوط وزنه موجب بهم ریختگی بافت موجود خاك، روانگرایی موضعی در خاكها، جابجایی خاكهای ریزدانه و درشت دانه در وضعیت متراكم تر و در نهایت به حداقل رساندن فضاهای خالی تغییرات حجمی تحت بارهای سرویس و افزایش باربری خاك خواهد شد.
خاكریزی سازهای
در عمل و در بسترهای نرم و شل و عموماً اشباع خاك درشت دانه یا قطعات سنگی به مقدار مناسب روی خاكهای باتلاقی و نرم ریخته شده تا موجب گسیختگی و جابجایی آنها شود. خاك نرم بستر دچار جابجایی در جهت حداقل مقاومت خواهد شد كه اغلب در جلو قسمت خاكریزی شوده، بدین ترتیب و با برداشتن گل و لای برآمده از ریختن و افزایش مصالح درشت تر و تراكم از نوع رفت و آمد ماشین آلات سنگین به حدی نزدیك میشود كه استفاده بیشتر از مصالح درشت دانه اثری از خروج گل و لای نداشته و در نهایت به تثبیت بستر منجر خواهد شد. به علاوه، وجود خاكریز با ضخامت معین به عنوان بستر و پی گسترده موجب خواهد شد كه تنشهای حاصل از روسازه به هنگامی كه به مصالح نرمتر بستر منتقل میشود از شدت آنها به مراتب كاسته شود.
روشهای پی سازی
برخی از طراحیهای پی و روش های اجرایی میتواند اثر تغییرات حجمی و نشستهای یكنواخت و غیر یكنواخت را به حداقل برساند كه مواردی از آنها به شرح زیر است.
استفاده از تیر كلاف
استفاده از پیهای منفرد مجاور با تیر كلاف میتواند موجب افزایش صلبیت سیستم فونداسیون شده و در تعدیل نشستهای غیر یكنواخت موثر باشد. به خصوص اینكه پیهای منفرد را در گوشه پلان و لبه پلان فونداسیون بنا داشته و عموماً اعمال بار به صورت خارج از مركز بر پی خواهد داشت.
پیهای شناور
اجزای پی از جمله پیهای گسترده و منفرد میتواند پس از گودبرداری در اعماق مناسبی مستقر شده به گونهای كه فشار به كار رفته توسط روسازه به خاك كف پی تقریباً با تمام و یا قسمتی از وزن خاك برداشته شده بالانس شود. تغییرات حجمی مشاهده شده از نوع فشردگی مجدد الاستیكی بوده و خاك كف گود باید مقابل دست خوردگی و فرسایش محافظت شود. در مجموع چون میزان خاك حفاری شده با تمام و یا قسمتی از وزن روسازه متعادل میشود، مشكلات نشست نسبت به حالت اولیه كمتر مطرح است. در مكانهایی كه سطح آب زیرزمینی بالا است، استفاده از پی شناور و اجرای آن ممكن است با مشكلاتی همراه باشد.
افزایش مساحت پیها
به همراه اجزای سخت كننده با وسیع تر نمودن پیها در پلان میتوان فشارهای وارده را بر بستر كمتر و در نهایت نشستهای یكنواخت غیر یكنواخت را تقلیل داد. از كاملترین پی سطحی، پیهای گسترده دالی یا گسترده تقویت شده از یكسری تیرهای شبكهای به عنوان سخت كننده در زیر و یا روی دال بوده كه میتواند بار روسازه به خاك بستر را با سختی مناسبی انتقال داده و از توان باربری خاك كف به نحو بهینهای بهره برداری شود. به علاوه، سختی و صلبیت پیهای گسترده كه توزیع یكنواخت تنش در زیر پی را به دنبال داشته، میتواند موجب كاهش تنشهای غیر یكنواخت در خاكها و همچنین تخفیف نشستهای غیر یكنواخت شود. افزون بر این، پیهای گسترده بر اثر پدیده پل زدن اشكالات و عوارض موضعی را پوشش میدهند.
جكهای تراز كننده
برخی سازهها ممكن است توسط جكهایی روی پیهای منفرد نگه داری شده بقسمی كه رقوم نگه داری در فواصل زمانی معین تعیین شده تا از آسیب دیدگی اعضای روسازه بر اثر نشستهای غیر عادی غیر یكنواخت جلوگیری شود. تدقیق تنظیم تراز نمودن روسازه توسط جكها نیاز به ثبت رقوم و نقشه برداری منظم و پیوسته دارد تا بتوان جهت و مقدار ترازیابی را تنظیم نمود.
پیهای عمیق
بارهای روسازه میتواند توسط پیهای عمیق و یا شمعها به لایههای مناسبتر، سختتر و مقاومتتر زیرین انتقال یافته تا روسازه از نشستهای زیادی و كمبود مقاومت لایههای سطحی در امان باشد. البته تلفیق مناسب پی گسترده و شمع در زیر آن میتواند در كنترل نشست موثر بوده و به علاوه، وجود شمعهای معمولی و یا شمعهای بتنی از نوع ستونهای سنگی و یا آهكی میتواند در زیر پی، مصالحی مركب را به وجود آورده كه مدول الاستیسیته شمعها و یا ستونها چند برابر خاك اطراف بوده و خاك زیر پی سخت تر شده و نشست كاهش یابد. مضافاً اینكه وجود گروه شمع موجب انتقال بار مرده در تراز پایین تر به صورت بلوكی شده كه كاهش نشستها را به دنبال دارد.
اقدامات ترمیمی
اگر در پارهای موارد، عواقب تغییرات حجمی خاك از جمله نشست، تورم یا فروریزش و یا بهم ریختگی خاك بستر مشكلات جدی را بدنبال داشته باشد، و نتوان با روشهای بهسازی، پی سازی و سازهای با آنها مقابله نمود، به كارگیری اقدامات پیشگیرانه ممكن است به نتایج غیر اقتصادی منجر شده كه توجیه پذیر نباشد. در این صورت، در پارهای موارد میتوان مخاطره وقوع نشستها و جابجاییها را پذیرفت و راه حلهای بازسازی و مرمت را تعقیب نمود كه در این صورت، هزینههای اقدامات مربوط به تعمیر ممكن است از هزینههای اولیه احداث پی تجاوز كند. ضمناً میزان خسارت به وجود آمده كه نیاز به مرمت داشته باشد، بستگی به طرز تلقی مالكان و یا اشخاص ذینفع داشته كه تا چه حدی تغییر شكلها و جابجاییها را تحمل نمایند. روشهای زیر معمولاً در مرمت پیها استفاده شده است.
زیر شمع زدن یا ریز شمعها
این روش، با استفاده از روشهای حفاری درجا، حفاری و استفاده از شمع پیش ساخته، حفاری و دیوارسازی، استفاده از ریزشمعها و یا شمعهای ریشهای و یا شمعهای رانده شده توسط جك امكان پذیر است. استفاده از روش بستگی به نوع خاك، چگونگی كار با فونداسیون موجود و دسترسی به پی است.
استفاده از تزریق
تزریق تراكمی با استفاده از سیمان، مواد شیمیایی، خاك ریزدانه، آهك با آب و یا كلرید كلسیم، سیلیكات سدیم، پلیمرها و رزین ها انجام میگیرد. تزریق تراكمی مثلاً با سیمان شامل ۸ %تا ۱۲ %نسبت وزنی سیمان با آب و خاك انجام شده كه ماده تزریقی در چالهها و مجاری حفاری شده پمپاژ میشود.
جك زدن
استفاده از جك زدن و بالا آوردن و یا تنظیم پی جابجا شده معمولاً از روشهای دیگر سریعتر است. پس از بلند نمودن پی میتوان از مصالح تزریقی مانند سیمان پرتلند، آهك هیدراته، خاكستر آتشفشانی، آسفالت، گل حفاری و غیره جهت تثبیت استفاده نمود. اگر ضخامت لازم برای پر نمودن در زیر پی كم باشد میتوان از مصالح تزریقی روانتر و اگر ضخامت مربوط زیاد باشد، از مصالح سفتتر از قبیل ملات و بتن با اسلامپ پایین و حداقل استفاده نمود. مرمت تا حدود ۱ فوت یا ۳۰cm در زیر پیها تجربه شده است. جك زدن مناسب معمولاً موجب بسط و بروز ترك در فونداسیون نخواهد شد اما تركهای موجود ممكن است بیشتر باز شوند. تنها با تجربه كافی میتوان نقاط و مكانهای پایین افتاده را بالا آورد، در حالی كه نقاط جابجا نشده را در همان سطح نگهداشت.
قبول مخاطره نشست
پذیرش عوارض حاصل از نشستهای یكنواخت و غیر یكنواخت ممكن است به میزان جابجاییها و نمایان شدن انواع تركها و كجیها و سپس تعمیر و ترمیم اجزای روسازه توام باشد. البته اقدام فوق هنگامی كارایی دارد كه سازه با اهمیت زیاد نبوده و نشستها و جابجاییها محدود به خسارتهای معماری و سرویس دهی و عدم خسارت سازهای را شامل شوند.