پلها
پل سازهای است که برای عبور از موانع فیزیکی از جمله رودخانهها و درهها استفاده میشود. بطور کلی خرابیها در پلها به دو بخش کلی تقسیم میشوند.
- خرابیهای جزئی
- خرابیهای عمده
مساله نگهداری پل
با توجه به مخارج سنگین انجام شده برای اجرای ابنیه، مسئله نگهداری دقیق این سازهها در برابر آب و باد و یخبندان از بتنی اهمیت خاصی بر خوردار است. در مناطقی که بستر رودخانه سست بوده و در اثر طغیان آب امکان شسته شدن داشته باشد باید وضعیت آن را در اطراف پل بعد از طغیانهای مختلف مورد برسی قرار داد تا با تدابیر مختلف از خالی شدن خاک اطراف پیها و در نتیجه تخریب پایهها جلوگیری شود.
لایه عایق کاری و آسفالت کف جاده باید طوری انجام شود که از نفوذ و باقی ماندن آب در جسم پل جلوگیری شود. بعد از پایان ساختمان پل و قبل از تحت سرویس قرار گرفتن، المانهای مختلف آنرا باید به دقت مورد بازدید قرار داد تا مشخص شود تحت بارهای دائمی و دستگاههای ساخت،تغییر شکلها و ترکهای پیش بینی نشده در آن ایجاد نشده باشد، همچنین بعد از آزمون بارگذاری که تحت شدیدترین بارگذاری ممکنه در طول دوره سرویس قرار میگیرد، باید کلیه تغییر شکل های ایجاد شده و فلش مقاطع بحرانی، ترکهای احتمالی، نشست پایهها، تغییر فرم دستگاههای تکیه گاهی و اتصالات مختلف به دقت مورد برسی قرار گیرند.
از عبور سربارهای غیر مجاز که در طرح و محاسبه قطعات پل در نظر گرفته نشدهاند،اکیدآ جلوگیری شود. به دلیل ملاحظات اقتصادی و سازهای تا حد ممکن طول پلها را کوتاه در نظر میگیرند. محدودیتهای سازهای و اقتصادی خاکریزها و جادههای طرفین مسائل کشتیرانی و قایقهای تفریحی و ظرفیت آبگذری مهمترین عوامل تعیین کننده ارتفاع پل هستند. ظرفیت آبگذری پل به حداکثر دبی جریان گفته میشود که پل با اطمینان از خود عبور میدهد این مقدار جریان به هندسه مقطع پل و تکیه گاهها شکل پایههای پل عرض تنگ شده رودخانه و ارتفاع پل بستگی دارد.
با تعیین عرض تعادل رودخانه (یا همان طول پل) دبی سیلاب طراحی برای محل و شکل مقطع پل و پایههای آن و ارتفاع پل محاسبه میشود. دبی سیلاب طراحی بر اساس اهمیت سازه از نظر ارتباطات تجارت و همچنین ریسک شکست و وارد آمدن خسارت انتخاب میشود. اغلب دبی طراحی عبور سیلاب برای پلها را با دوره برگشت ۱۳ ساله بطور خلاصه میتوان گفت برای شرایطی که سطح شالوده بالای بستر باشد، سرعت و اندازه گردابها بستگی به ابعاد و ارتفاع و عرض نسبی پایه نسبت به شالوده دارد یعنی اینکه در این حالت شالوده به عنوان یک عامل بازدارنده، خود باعث تشکیل گردابهای قویتری میشود که با گرداب حاصل از پایه ترکیب شده و آبشستگی را تشدید مینماید.
در حالت دوم (سطح قانونی شالوده داخل حفره آبشستگی است) سیستم گردابهای ایجاد شده ضعیفتر از حالت اول است و حتی در زماین که سطح فوقانی شالوده به اندازه کافی به سمت بالا دست گسترش مییابد، گرداب ایجاد شده توسط پایه بر روی سطح شالوده هیچگونه تاثیری در سیستم ایجاد شده توسط پایه ندارد. انتخاب عمق شالوده پایهها و به همین ترتیب برای تکیه گاهها با در نظر گرفتن حداکثر آبشستگی و موارد فوق الذکر در مورد پایههای مستطیلی صورت میگیرد.
خرابیهای جزئی (غير سازهای)
- انباشته شدن زباله و خاک بر روی عرشه پل
- مسدود شدن دهانه فاضلاب و آبروها
- وجود سنگ، خاک و آشغال درون درزها و اطراف تکیه گاهها
- وجود پوشش گیاهی یا خاک درون سوراخهای زهکش
- جمع شدن نخالههای ناشی از طغیان آب در زیر یا روی پل
در صورت تمیز نکردن آشغالها و ضایعاتی که ذکر شد ممکن است سطح پل لغزنده شود، آب انباشتگی روی عرشه پل آسیب سازهای به پل وارد نماید و انبساط انقباض پل آن گونه که در طراحی در نظر گرفته شد انجام نگیرد و خود باعث صدمات بیشتری شود.
خرابی جزئی (سازهای)
نوع خرابی |
علت |
در صورت عدم رفع خرابی |
علاج |
شل یا گم شدن اتصالات پیچی |
عدم مهارت کارگران یا تاثیر ترافیک |
تضعیف خرپا و صدمه زدن به لاستیک ماشینها |
تعمیر اتصالات و بستهای شل یا گم شده |
آسیب دیدن تخته ها و الوارهای عرشه |
تاثیر ترافیک آب و پوسیدگی (برای چوب) |
از بین رفتن الوار |
تعویض الوارهای آسیب دیده |
فولاد پوسیده |
هوازدگی |
خوردگی اعضای فولادی |
رنگ آمیزی |
چوب به عمل نیامده |
کافی نبودن عمل آوری چوب |
از بین رفتن چوب به خاطر قارچها و حمله موریانهها |
حفاظت چوب |
اتصالات بنایی آسیب دیده |
نشست، ضعف در ساخت |
تخریب موضعی سازه آجری یا سنگی |
بندکشی مصالح بنایی |
خرابیهای جزئی (ايمنی)
نوع خرابی |
علت |
علاج |
آسیب دیدن نرده ها و حفاظها |
آسیب ناشی از تصادف |
تعمیر نردهها و حفاظها |
آسیب دیدگی علام هشدار دهنده |
آسیب توام ناشی از تصادف و هوازدگی |
تعمیر و یا تعویض علائم هشدار دهنده |
خرابیهای عمده
عمده خرابیهای پل به بستر جریان یا فرسایش کنارهها مریوط میشود. در زیر اقداماتی نظیر موارد زیر را برای رفع این مشکلات بررسی میکنید.
- سنگ ریزی در هم
- دیوار حایل
- آستانه بستر رودخانه در توری سنگها
سنگ ريزی در هم
این فعالیت به عنوان یک اقدام اضطراری جهت پر کردن حاشیه فرسوده رودخانه در زیر آب انجام میگیرد. این به تعمیرات موضعی نواحی کوچک و نسبتاً کم عمق محدود میشود (تا ۱/۵ متر) (در صورت امکان بهتر است یک محل نسبتاً مسطح جهت انبار کردن سنگها برای این منظور فراهم شود تا برای مواقع مورد نیاز مصالح در دسترس باشد برای انجام سنگ ریزی توجه به موارد زیر لازم است.
- بزرگترین سنگها باید در لایه زیرین قرار گیرند همچنین لایهها طوری بالا آورده شوند که پایدار باشند این عمل باید تا هنگامی که حاشیه رود به شکل قابل قبولی در آید ادامه یابد.
- در جایی که خطر آبشستگی توسط جریان قوی وجود دارد باید سبدهایی از سیم بافته شده تهیه شود. این بندها از سنگ پر شده و در لایههای مورد نیاز قرار میگیرند. سبدهای کامل شده اگر به یکدیگر بافته شوند مقاومت بیشتری در مقابل جریانهای شدید آب خواهند داشت.
- در صورتی که سنگ در دسترس نباشد از گونی کنفی یا پلاستیکی قوی که در حدود یک دوم تا دو سوم آن پر شده است و محکم بسته شده است میتوان استفاده نمود. این گونیها نیز باید مانند مورد فوق در محل قرار گیرند.
دیوار حایل
دیوار حایل جهت حفظ پاشنه یک خاکریز یا طول کوتاهی از کرانه یک رود ساخته میشود. ساختمان وقتی که بستر رود، خشک است و زمانی که ارتفاع آزاد دیوار (۰٫۵H) دیده میشود حداکثر در حدود ۱/۵ متر است میتواند انجام شود. در صورتی که بستر رود خشک نشود، یک بند موقت (سد انحرافی) باید احداث شود تا کار بر روی زمین خشک انجام شود. قبل از اقدام به تعبیه دیوار حایل لازم است با حفر گمانههایی تا تراز تخمین زده شده مشخص شود که آیا خاک در تراز پی به اندازه کافی سفت هست یا خیر.
آب شستگی بستر رود
چگونگی از بین رفتن مواد بستر رود به علت جریان سریع آب در پایهها، کولهها و دیوارهای جناحی به هنگام پایین بودن سطح آب یا خشک بودن بستر رود کاملاً قابل تشخیص است. ناحیه آب شسته را باید با قطعات سنگی ۱۳ تا ۳۰ کیلوگرمی یا سنگین تر پر نمود. چگونگی انجام کار در شرایط خشک بودن اطراف پایه یا دیوار و یا مستغرق بودن آنها بطور اختصار تشریح میشود.
ناحيه آب شسته خشك باشد
- منطقه اطراف پایه یا دیوار، (جایی که آب شستگی رخ داده است) میخ کوبی شود.
- پایینترین عمقی که احتمال آب شستگی وجود دارد خاک برداری شود.
- سنگهای سنگ چین در لایههایی در محل گود برداری شده قرار گیرند. کوچکترین سنگها در پایینترین لایه قرار گیرند تا لاشه سنگهای درشتتر با وزن خود آنها را در محل نگه داشته و در برابر طغیان آب از محل خارج نشوند.
- فضای بین سنگها نیز با سنگهای کوچکتر پر شود تا از لغزش لاشه سنگها روی یکدیگر نیز ممانعت شود.
- تا رسیدن به تراز طبیعی، کار فوق به صورت لایه لایه ادامه مییابد. لایههای بالایی باید شامل سنگینترین سنگها باشد و نهایتاً سطحی صاف و هم تراز با کف رودخانه حاصل شود.
ناحيه آب شسته مستغرق باشد
چنانچه اطراف پایه دیوار در هیچ زمانی از سال خشک نشود عملیات تعمیر باید در زمانی که در کمترین شدت خود است انجام گیرد. چنانچه جریان آب بسیار کم باشد شاید هنوز بتوان همانند شرایط فوق با لاشه چینی به صورت لایه لایه محل گود شده را پر کرد اما زمانی که امکان سنگ چینی در لایههای منظم به دلیل جریان آب وجود ندارد ناحیه آب شسته را میتوان با سنگ ریزی در هم در گودال ناشی در آب شستگی پر نمود. در این راستا کنترلهای زیر مفید خواهد بود.
- عمق آب شستگی با استفاده از شاغول برآورد شود. محدوده مربوطه را نیز میتوان با استفاده از میله یا شناورهای علامت گذاری مشخص نمود.
- با استفاده از بلوکهای سنگین که در بالا ذکر شد مواد سنگ چین باید از روی پل، قایق یا کناره ساحل در گودال آبشستگی ریخته شده تا آن را پر کند. هنگام عملیات لازم است تمامی بستر رود در محدوده کار با شاغول کنترل شود تا از پیشرفت کار اطلاع حاصل شود.
توری سنگها
در صورت امکان میتوان از توری سنگها به عنوان سازه محافظ کنار رودخانه استفاده نمود. معمولا ً تورسنگها از سبدهای فولادی با روکش روی، شبکههای جوش شده، فنسهای گالوانیزه یا سیم بافته (بسته به موقعیت) ساخته میشوند. سبدها با دست از سنگهایی بین ۱۲ تا ۳۰ سانتیمتر پر میشوند. بدیت ترتیب پایداری قابل توجهی بدست میآید اما در هر صورت امکان نشت اندکی وجود دارد.
سبدهای توری سنگ معمولاً بصورت تا شده و مسطح تهیه میشوند و بعد بوسیله گره زدن سیم کامل میشوند تا حجم حمل و نقل حداقل شود. پیها نیز باید همانند یک سازه معمولی به صورت همسطح گود برداری شوند. تمامی مواد نامناسب کف باید با خاکخوب، سنگ یا شن تعویض شده و متراکم شود سپس سبدهای باید در موقعیت نهایی خود در محل های مستحکم قرار گیرد.
خرابی مربوط به پایه پل
خاموتها در پایه پلها از اهمیت خاصی برخوردارند. مهمترین وظیفه خاموت کم کردن طول مهار نشده ستون و در نتیجه کاهش طول کمانش میشود.