آجرکاری در شهرهای مختلف
با ورود معماری متأثر از مغرب زمین به داخل ایران آجرکاری نیز تحت تأثیر آن قرار گرفت. با وجود تبحر آجرکاران در این رشته، در شهرهای مختلف با جزئیاتی در این مورد مواجه میشویم که دنباله آجرکاری معماری گذشته ایران نیست. آجرکاریهای جدید در حد اعلای پختگی، زیبائی و سادگی کارهای گذشته نیست. در معمارى ايراني، آجر تنها پرکننده جرزها و پوشاننده احجام و جداکننده آنها از يکديگر نيست. بلکه بعنوان يک عنصر کامل در معمارى بکار رفته است.
آجر بعنوان يک عنصر تزئيني، کارآيى آن را دارد که با تمامى عناصر تشکيلدهنده يک معمارى بيآميزد و يا به شکل يک عنصر مجرد تزئينى جلوهگرى کند. تاریخ آجرکاری در ایران دورههای مختلفی را گذرانده است. ولی این تحولات تاریخی در شهرها یکسان نبوده و در هر شهری با مقتضیات زمان و مکان، تغییرات گوناگونی به وقوع پیوسته است.
آجرکاری در تهران
آجرکاری در تهران بطور خاص در سردر و رودیهای خانهها که شاید اولین قدم بسمت برونگرائی و توجه به ظاهر ساختمان و نمای آن از کوی و معبر است و نیز در کتیبه بالای پنجره ها مشاهده میشود که از نظر تنوع بسیار چشمگیر است با بیشترین تزئینات آجری که از ترکیب آجرهای تزئینی و قالبی و گچ تشکیل شده است.
در کتاب نقوش سردرخانه های تهران قدیم تعداد قابل توجهی از نمونههای فوق مشهود است در نمونههای بررسی شده در تهران با ورود گل و بوته و طرحهای اسلیمی که با اسلیمیهای کاشی و قالی نیز قرابتی ندارد و طرحهای سنتوری و قوسهای ترکیبی مفصل و نقشهای پر زرق و برق و فرشته و ملائکه و تاج و فره و هر و فلس ماهی و شیر مواجه میگردیم.
طرح کلی آن نماهای یونانی و رومی را تداعی میکند و تنها در تعداد اندکی از آنها رد پای آجرکاری ما و موتیفهای ایرانی مشاهده میشود و تمامی سادگی و وقار که خصلت آجر محسوب میگردید به تظاهر و خودنمایی تبدیل میشود.
آجرکاری در شهر اراک
در شهر ۲۰۰ ساله اراک مصالح استفاده شده در نما آجر، سنگ و گچ است و تزئینات آجری به دو صورت مشاهده میشود گاهی با آجر معمولی نقشهایی ساختهاند که در آن از قوسهای تزئینی و متنوع استفاده شده و نیز از نقشهای معمولی از جمله خفته، راسته و قناس فرش استفاده شده ولی بیشتر آجرهای قالبی، نقشدار و گل برجسته و ترکیب با گچ مشاهده میشود. نقشهای هندسی و غیرهندسی، اسلیمی، گل، پرنده، دو فرشتهای که تاجی را در دست دارند، دو شیر که تاجی را در دست دارند و غیره که کاملاً مشابه این تزئینات، در تهران است در هیچ بنایی از طرحهای متین و ساده موجود در معماری ایران استفاده نشده است.
آجرکاری در شهر تبریز
آجرکاری در شهر تبریز مشابه تهران نیست و شخصیت مستقل خود را دارد. در این شهر به رغم زیبایی و تنوع چشمگیر در نقشهای آجری در همه بناها با طرحهای غیرایرانی مواجه میشویم. شبه ستونهای تزئینی در قاب پنجرهها و استفاده از نقشهای هندسی در پیشانی ساختمانها از خصوصیات ویژه آجرکاری در شهر تبریز است در این شهر از موتیفهای ایرانی بسیار کم استفاده شده است.
آجرکاری در کاشان و یزد
آجرکاری در شهرهای کاشان و یزد نیز به رغم معماری غنی و قابل توجه این شهرها در واحدهای مسکونی که اکثراً متعلق به دوران قاجار است ایرانی نیست آجرکاری مهری در این دو شهر مورد استفاده قرار گرفته و در تداوم آجرکاری گذشته نیست.
آجرکاری در کرمانشاه
معماری کرمانشاه بسیار جالب و قابل توجه است. آجرکاری در این شهر به وفور مشاهده میشود که از تنوع چشمگیری بهره گرفته و فاقد تعریف مشخصی است. استفاده از انواع قوس ایرانی و غیرایرانی و انواع طرح در کاشیهای مهری و ترکیب سنگ و آجر از ویژگیهای این شهر است.
آجرکاری در شهر بیرجند
استفاده از آجر در نمای ساختمانها در بیرجند عمومیت دارد. اسامی انواع آجرهای به کار رفته در نمای ساختمانها حاشیه، لوله، چهار و شش هستند. این آجرها با اشکال متفاوت در کنار هم قرار میگیرند. به رغم استفاده از آجر مهری تنها از نقشهای ساده هندسیِ مربع ایستاده روی قطر، لوزی و چلیپا و گاهی از نقش سرو در نما استفاده شده است. در نقشهای ساده تر از خفته و راسته، جناغی، قناس فرش استفاده شده که هر چند در تداوم معماری گذشته نیست ولی کاملاً رنگ و بوی ایرانی دارد.
آجرکاری در استان مازندران
آجرکاری در مازندران شکل مخصوص به خود را دارد. در این منطقه نقشهایی با گچ روی نما کشیده شده است. ترکیب آجر از طرحهای قبلی الهام گرفته شده و تصاویر هندسی و نقش سرو در آنها به وفور دیده میشود. با وجود نقش شیر و خورشید در بعضی از نمونهها که روی آجر نقاشی شده است، آجرکاری در این استان کاملاً رنگ و بوی ایرانی دارد.
آجرکاری در دزفول و شوشتر
زیباترین آجرکاری در شهرهای ایران به دزفول و پس از آن به شوشتر تعلق دارد. در این دو شهر طرحها و نقشهای آجری کاملاً در تداوم آجرکاری ایرانی بوده و به آن تکامل داده است. صدها نقش و طرح در آجرکاری این دو شهر مشاهده میشود. این نقشها تنها با جلو و عقب نشاندن آجر و یا با اجرای کله و راسته آن ایجاد شده و چندان نیازی به تولید آجر خاص نداشته است. مهندس غلامرضا نعیما در کتاب دزفول شهر آجر پس از اشاره به سابقه سه هزار ساله آجر در منطقه درباره آجرهای مورد استفاده در این شهر گفته است: اگر آجر مربع شکل کامل را نصف کنیم آجر نیمه بدست میآید که خود پایه و اساس خرد شدن را تشکیل میدهد و آن را ۴ صافه میگویند. اگر نیمه را نصف نمائیم چاری یا دو صافه به وجود می آید (۱:۴ آجرکامل) یا میتوانیم ۴ صافه (نیمه) را به کلوخ و ۳ صافه تبدیل نماییم. چاری را اگر دو قسمت نمائیم ۲ کلوخ به دست میآید. در خوون چینی همواره نیمه بزگترین جزء کلوخ، کوچکترین جزء است (۱:۸ آجرکامل)
این ۴ نوع اندازه اجزاء اصلی خوون چینی هستند. این اندازهها به ترتیب نیمه (۴صافه) ۳ قدی (۳صافه) چاری (۲قدی) کلوخ (بندک) گفته میشوند. اجزای فوق به همراه اجزاء فرعی که از اجزاء اصلی ساخته میشود، کل اجزاء خوون چینی را بوجود میآورد. اجزاء فرعی خوون چینی عبارتند از قناس ۱/۴ کلوخ، ۲ صافه یک سرشق، ۲صافه دو سرشق، ۳صافه یک سرشق، ۳ صافه دو سرشق، ۴ صافه یک سرشق، ۴ صافه دو سرشق، بدین ترتیب ۷ جزء فرعی و ۴ جزء اصلی جمع، یا نرده جزء اساس خوون چینی هستند.
به این ترتیب مشاهده میشود که دهها نقش بی نظیر و زیبای آجری که به معماری غنی و اصیل دزفول و شوشتر زینت بخشیده تنها از یازده جزء تشکیل شده است. در مقاله دکتر ورجاوند تعداد نقشهای آجری شوشتر و دزفول ۵۴ طرح اعلام شده است.
زنده یاد استاد حاج حسین محبوبی معمار شوشتری، نقشهای آجری شوشتری را بشرح زیر توضیح داده است. بند رومی، تفاح، خارموهی (ماهی)، دارگل، هشت و چهار گوله، پنج دانه و هفت دانه، کلیدی، زلف عروس که هر کدام دارای چندین شکل است که در جدول زیر مشاهده میشود.
بندرومی |
دار گل |
زلف عروس |
خار ماهی |
تفاح |
هشت چهار گوله |
کلیدی |
پنج دانه و هفت دانه |
پراکنده |
بند رومی |
دار گل چهار تخمه |
زلف عروس |
خار ماهی |
تفاح بازو بند |
هشت چهار گوله چپ وراست |
کلیدی |
پنج دانه سرزری |
قفل |
چهار گوله |
چهار و نیم گل |
سرزی سر بالا |
تک گل |
پنج دانه |
هشت چهار گوله باز وبند پیچیده |
سرزی بالا |
بالا |
گره |
تفاح |
دارگل |
صلبی |
|
سیر گسنه |
|
چهار پر |
هفت دانه ازدری |
به یکی |
چهار تخمه |
پنج دانه |
هفت دانه |
|
ساده پنج دانه |
|
|
پنج دانه پیچیده |
شکم گنجشکی |
زنجیره |
ارسی |
چهار تخمه |
|
|
|
|
شش پنج دانه |
چهار تخمه |
بازو بندی |
|
|
|
|
|
|
پنج دانه ی چپ و راست |
چهار گوله زنجیره |
کلیدی دو صافه |
|
|
|
|
|
|
برجسته گل دو صافه |
چهار تخمه دستک دارچهار دانه اژدری |
|
|
|
|
|
|
|
هفت دانه دو صافه |
|
به این ترتیب ملاحظه میشود که آجر قدیمی ترین مصالح مورد استفاده در معماری ایران از سه هزار سال پیش تاکنون همواره مورد توجه معماران ایرانی بوده و استفاده از این مصالح را تا حد خلق شاهکارهای معماری چه در زمین نماسازی و تزئینات و چه در زمینه استراکچر و جهت پوشش سقفها و طاق نماهای زیبا پیش برده تا جایی که ظاهراً دیگر حرف جدیدی برای گفتن نداشته است و از آن به بعد کاشی را برای ایجاد تنوع با آجر ترکیب نموده و پس از دست یافتن به کاشی و شناخت توانهای آن در ایجاد نقش و فرم در نما به کاشی رو آورده و کاشی را جایگزین آجر نموده و این مصالح را نیز تا حد اعلی به زیبایی و کمال رسانده و پس از آن سیر نزولی را طی کرده و از کاشی خشتی بجای کاشی معرق استفاده کرده است و پس از آن غلبه آجر و کاشی هر دو به عنوان تنها مصالحی که در تزئینات نما مورد استفاده قرار میگرفته تقریباً به کنار گذاشته میشوند و در زمان تجدد گرایی و یا اواخر دوره قاجار در تهران آجر مهری مانند کاشی خشتی در اواسط دوره صفویه، رواج مییابد و پس از آن برای دست یابی به نقش و نگارهای پیچ در پیچ و گل و بوته و فرشته و تاج و … که از خارج آمده بود به تزئینات گچی روی آورده است.
تزئینات آجری در نمای ساختمانهای سایر شهرها کمتر در معرض این آسیب قرار داشته است. در شهرهای یزد و کاشان که نمای ساختمانها بیشتر از گچ پوشیده شده بود و آجر بیشتر در جرز دیوارها و قاب دور پنجرهها مورد استفاده قرار میگرفت و استفاده از آجرهای مهری بصورت تخت بیشتر بصورت تکرار یک فرم مورد استفاده قرار گرفته که بستگی به شکل و فرم مهر مربوطه داشته و در نمونههای مورد بررسی نمایی ایرانی دیده نمیشود در شهرهای مشهد، همدان و کرمانشاه نیز بههمین صورت است. ولی در شهر بیرجند و در بابل و چند شهر دیگر استان مازندران هر چند آجرکاری در تداوم فرهنگ گذشته نیست ولی حال و هوای ایرانی دارد. آجرکاری در تبریز به مطالعه ویژهای نیازمند است که این فرمهای اروپایی ولی کاملاً مستقل از تهران (خصوصاً که در تبریز ترکیب آجر و گچ غالب نیست و آجر بصورت خالص مورد استفاده قرار گرفته) تحت تأثیر کجاست و در نهایت به آجرکاری در شوشتر و دزفول میرسیم که کلام آخر در آجرکاریست و پس از آن دیگر در هیچ نقطهای از ایران هیچ معماری که بتواند حق مطلب را بجای آورده و از امکانات این مصالح بینظیر در تزئینات نما بیشترین استفاده را ببرد دیده نشده و هیچ اثری در آن حد خلق نشده است و این حرف آخر در آجرکاری در تزئینات نمای ساختمانها است که متأسفانه هر روز گوشه ای از آن منهدم میگردد.